آخرین اخبار
کد خبر : 10949 تاریخ ثبت : 1397/5/16 09:11:22

پاسخ به شبهه ای پیرامون نحوه برخورد با مسیحیان و یهودیان در آخرت

در فرهنگ اسلامي، كفر چند معنا دارد كه يكي از آن‏ها عناد و انكار حقايق است و اين در قيامت باعث عقوبت مي‏گردد، نه كفري كه از روي ناداني و از قصور و استضعاف فكري باشد كه در اين صورت ممكن است مشمول رحمت الهي قرار گيرد.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از حوزه ، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

* پرسش

آيا در آخرت با مسيحيان و يهوديان به همان دين خودشان برخورد مي‌شود يا بر اساس اسلام؟ اگر بر اساس دين خودشان باشد که بنابر فرض باطل است و اگر بر اساس اسلام باشد که آنان اطلاعي از اسلام نداشته‌اند!

* پاسخ

در مورد قيامت و محاسبه اعمال پيروان اديان ديگر لازم است به طور اختصار نکاتي را متذكر شويم:

1- دين حق، در هر زمان يكي بيش نيست و بنابر اين معنا ندارد که بعد از بعثت پيامبر اسلام(ص) و با توجه به خاتميت آن حضرت، ديني غير از اسلام مورد قبول درگاه خداوندي باشد (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه). (1)

2-رستگاري در جهان آخرت به دو چيز (عمل صالح و اعتقاد راستين به خدا) وابسته است. اگر فردي از عمل پسنديده بهره‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قيامت، باوري درست داشته باشد و به تعبير قرآن از قلبي سليم بهره‏مند باشد، در قيامت رستگار مي‏گردد. (يوم لا ينفع و لا بنون إلّا من أتي اللَّه بقلب سليم). (2)

3- اعتقاد مابرطبق جهان بيني اسلامي براين است كه: خداوند با بندگانش به عدل حكم مي‏كند و به متقضاي آن، عذاب الهي بعد از اتمام حجت است؛ يعني خداوند حكيم و عادل بعد از آن كه راه حق را بررسي انسان‏ها تبيين نمود (توسط حجت‏هاي باطني و ظاهري) آن گاه آنان را به حساب و كتاب عمل فرا مي‌خواند. (ماكنا معذّبين حتي نبعث رسولاً). (3)

به مقتضاي اين آيه كساني كه حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دين حق را بشناسند و در نتوانستن تقصيري نداشتند، از اين جهت مشمول عذاب الهي قرار نمي‏گيرند.

4- در فرهنگ اسلامي، كفر چند معنا دارد كه يكي از آن‏ها عناد و انكار حقايق است و اين در قيامت باعث عقوبت مي‏گردد، نه كفري كه از روي ناداني و از قصور و استضعاف فكري باشد كه در اين صورت ممكن است مشمول رحمت الهي قرار گيرد. (4)

با توجه به اين امور مي‏ گوييم:

اگر بعد از بعثت پيامبر اسلام (ص) فرد غيرمسلمان (اعم از يهوديان، مسيحيان و ديگران) :  اولاً: اگر در پي شناخت و يافتن دين حق برآيند، نه در پي انكار و عناد، و بدون اين كه تقصيري داشته باشند، نتوانند به حقانيت دين اسلام نايل گردند.

ثانياً: با شناختي كه به حقانيت دينشان دارند، اگرچه، دينشان، دين حضرت موسي باشد يا دين حضرت عيسي و يا غير آن به دستورهاي آن نيز پاي بند باشند، در اين صورت اين گونه افراد كه به تعبير شهيد مطهري، مسلمان فطري هستند) (5) بعيد نيست در آخرت در زمره نجات يافتگان از دوزخ قرار گيرند. اين به مقتضاي عدل و حكمت خداوندي است كه روايات اسلامي اين سخن را تصديق مي‏كند.

شهيد مطهري در اين باره مي‏ گويند: "اگر كسي داراي صفت تسليم باشد و به عللي حقيقت اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در اين باره بي تقصير باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمي‏سازد. او اهل نجات از دوزخ است". (5)  نيز گفته است: "به نظر من اگر افرادي يافت شوند كه نيكي به انسان‏هاي ديگر و حتي نيكي به يك جاندار اعم از انسان يا حيوان را بدون هيچ چشم انتظاري انجام دهند و حتي در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نكنند كه چهره خود را در آيينه وجود محرومين مي‏بينند، يعني ترس از اين كه روزي چنين سرنوشتي داشته باشند، عامل محرك آن‏ها نباشد، بلكه طوري انگيزه احسان و خدمت در آن‏ها قوي باشد كه اگر بدانند هيچ گونه سودي عايد آن‏ها نمي‏شود، حتي يك نفر هم از كار آن‏ها آگاه نمي‏گردد و احدي به آن‏ها يك "بارك اللَّه" هم نخواهد گفت، باز هم آن كار خير را انجام مي‏دهند و تحت تأثير عادت و امثال آن هم نباشد، بايد گفت:

در عمق ضمير اين انسان‏ها نوري از معرفت خداوند هست و به فرض اين كه به زبان انكار كنند، در عمق ضمير اقرار دارد، افكارشان در واقع و نفس الامر انكار يك موهومي است كه آن را به جاي خدا تصور كرده‏اند و يا انكار يك موهوم ديگري است كه آن را به جاي بازگشت به خدا و قيامت تصور كرده‏اند ،نه انكار خداو معاد واقعي... بنابر اين بعيد نيست كه اين گونه كسان واقعاً و عملاً در زمره اهل كفر محشور نگردند، هر چند لساناً منكر شمرده مي‏شود، واللَّه اعلم".

در عين حال بايد توجه داشت كه اگر چه تعاليم دين اسلام به آن‌ها نرسيده است، اما براساس عقل و فطرت خود و هم چنين براساس آموزه‌هايي كه در دين خودشان قرار دارد و مورد تأييد اسلام است، مورد سؤال و مؤاخذه قرار خواهند گرفت.

معمولا كساني كه داعيه‌ي روشنفكري  دارند با قاطعيت  مي‌گويند هيچ فرقي بين مسلمان و غير مسلمان بلكه ميان موحد و غيرموحد  نيست. هر كس عمل نيكي انجام دهد، خدمتي از راه تأسيس يك مؤسسه خيريه و يا يك اكتشاف و اختراع و يا از راه ديگر  انجام دهد، استحقاق ثواب و پاداش از جانب خداوند دارد .

مي‌گويند خداوند عادل است و خدا ميان بندگان خود تبعيض نمي‌گذارد. براي او فرقي نمي‌كند كه بنده اش او را بشانسد يا نشناسد. در مقابل اين روشن‌‌فكران سهل‌انگار، خشکه مقدسان سخت‌‌گير قرار گرفته‌اند که مي‌پندارند اصلا محال است كه عملي از غيرشيعه پذيرفته شود. چون غير شيعه خودش مطرود است، پس عملش به طريق‌اولي مردود است . وقتي كسي كار خيري انجام دهدف شكي نيست كه عمل او از نظر اجتماعي و در مقياس تاريخي، خير است؛ يعني، كار مفيد و سازنده‌اي است و به اين حساب، تفاوتي نمي‌كند كه فرد، هدفش رياكاري و تظاهر بوده يا هدفي عالي و انساني داشته است. اگر آن شخص هدفش خير باشد. عملش دو بُعد دارد. يك بعد در امتداد تاريخ و زندگي بشري پيش رفته است و ُبعد ديگر در امتداد معنوي و ملكوتي؛ ولي اگر آن را با انگيزه‌ي ريا و يا جلب منافع مادي انجام داده باشد، كارش يك بُعدي است؛ يعني تنها در امتداد تاريخ پيش‌ رفته است ولي در امتداد معنوي و ملكوتي، پيش نرفته؛ به عبارت ديگر : براي خدا فرق نمي‌كند اما براي عمل، فرق مي‌كند. در يك صورت، عمل, عملي مي‌شود زنده و صعود كننده به با لا و در صورت ديگر، عملي مي‌شود مرده و هبوط‌كننده به پايين.

در همين راستا امام صادق "‌عليه السلام "  فرمود : كارتان را براي خدا قرار دهيد نه براي مردم؛ زيرا هر چه براي خداست، براي خداست و هر چه براي مردم است به سوي خدا بالا نمي‌رود.

و اين پاسخ كساني است كه معتقدند اسلام همان تسليم بودن در برابر خداست نه فقط دين اسلام كه حقيقت  تسليم در هر زماني شكلي داشته و در اين زمان شكل آن همان دين گرانمايه‌اي است كه به دست حضرت خاتم الانبيا ء ظهور يافته است و قهرا كلمه ي اسلام بر آن منطبق مي‌گردد و بس.

به عبارت ديگر، لازمه‌ي تسليم خداشدن، پذيرفتن دستورات اوست و روشن است كه همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور خدا همان چيزي است كه آخرين رسول او آورده است. اين امر در جايي مطرح است كه آوازه ي اسلام به تمام نقاط دور و نزديك جهان رسيده باشد و همگان از وجود چنين ديني اطلاع يافته باشند . حال سؤالي پيش مي‌آيد كه پس تكليف كساني كه از وجود ديني به نام " اسلام" آگاه نيستند و يا اثر تبليغات سوء عليه آن و نيز تبليغاتي به نفع ديگر اديان و اصلا از برحق بودن اسلام خبر ندارد چيست ؟ باز هم قرآن به سؤال پاسخ مي‌دهد و مي‌گويد: "كه اين انسان نيز به شروطي اهل نجات مي‌باشد. { ان الذين آمنوا و الذين هادوا و والنصاري و الصابئين من آمن با لله و اليوم الاخر و عمل صالحا وفلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم و لاهم يحزنون }يعني "  همانا آنانكه ايمان آورده‌اند و آنانكه از اهل يهود و مسيحي و پيروان يحيي و زكرياء بوده و از روي حقيقت به خدا و روز قيامت ايمان آورند و نيكو‌كاري پيشه كنند, براي آ‌‌‌ن‌ها پاداش نيك نزد پرودگارشان هست و هيچ گاه بيمناك و اندوهگين نخواهد.

مطلب ديگر اين كه در سوره بقره آيه 62 ، به طور اجمال بيان شده  كه اينان اهل نجات خواهند بود و اين لازمه همان عدالت خداوند است. چرا كه اينان نيز به واسطه همان ايمان به خدا و آخرت و عمل صالح مراتبي از مراتب تسليم را طي كرده‌اند . اما مشخص نيست كه اينان وارد در جهنم هستند يا دربهشت , يا ابتدا به جهنم رسيده , بعد به بهشت خواهند رفت.؟

پي‌نوشت‌ها:

1 . سوره مبارکه آل عمران،، آيه شريفه: 85

2 .سوره مبارکه شعرا ، آيات 88 و 89

3 . سوره مبارکه اسراء ، آيه شريفه 15

4 . رجوع شود به آيات سوره توبه، آيه 106، ونساء، آيات 98 و 99

5 . ر.ک به : كتاب ," عدل الهي"  , استاد شهيد مطهري

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه