آخرین اخبار
کد خبر : 13079 تاریخ ثبت : 1398/2/16 09:56:11

راهکار معالجه بداخلاقی و بدخلقی

معالجه اين صفت ذميمه نيز مانند ساير صفات آن است كه: انسان مفاسد دنيايي و آخرتي آن را به ياد آورد و ملاحظه كند كه اين صفت، خالق و خلايق را با او دشمن مى‏كند، پس مهياى اين گردد كه اين را از خود دفع نمايد.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از حوزه ، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

 

* بداخلاقي و کج خلقي

بداخلاقي نزديك به غلظت و بدخوئى است و ظاهر آن است كه: غلظت و درشتى از ثمرات كج خلقى باشد. همچنان كه انقباض روى و دلتنگى و بد كلامى نيز از آثار آن است و اين صفت از نتايج قوه غضبيه است و اين از جمله صفاتى است كه آدمى را از خالق و خلق دور مى‏كند، و از نظر مردم مى‏افكند، و طبعها را از او متنفر مى‏كند.

و هر كج خلقى اغلب مسخره مردمان و مضحكه ايشان مى‏شود، و لحظه‏اى از حزن و الم و اندوه و غم خالى نيست.

و از اين جهت حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «هر كه بد خلق است خود را معذب دارد». و بسيار مى‏شود كه به واسطه كج خلقى ضررهاى عظيم به آدمى مى‏رسد، و از نفع هاى بزرگ محروم مى‏شود، و عاقبت هم آدمى را به عذاب اخروى مى‏افكند.

مروى است كه: روزى به حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - عرض كردند كه:

«فلان زن روزها روزه مى‏گيرد و شبها را به عبادت به پاى مى‏دارد و ليكن بد خلق است و از كج خلقى به همسايگان خود آزار مى‏رساند. آن حضرت فرمودند: هيچ خيرى در او نيست، و او از اهل جهنم است». و آن حضرت فرمودند كه: «بد خلقى بنده را مى‏رساند تا اسفل درك جهنم». و باز آن حضرت فرمودند كه: «خدا منع كرده است قبول توبه بد خلق را. عرض كردند كه: چرا يا رسول اللّه؟ فرمودند: به علت اينكه هر وقت از گناهى توبه كرد در گناهى بدتر مى‏افتد». و فرمودند كه: «بد خلقى گناهى است كه آمرزيده نمى‏شود». و بعضى از بزرگان گفته‏اند كه: «اگر مصاحبت و همنشينى كنم با فاسق فاجر خوش خلقى، دوست‏تر دارم كه با عابد كج خلقى بنشينم».

 

- معالجه كج خلقى

و معالجه اين صفت ذميمه نيز مانند ساير صفات آن است كه: انسان مفاسد دنيايي و آخرتي آن را به ياد آورد و ملاحظه كند كه اين صفت، خالق و خلايق را با او دشمن مى‏كند، پس مهياى اين گردد كه اين را از خود دفع نمايد. بعد از آن در وقت هر سخنى و حركتى در فكر باشد كه كج خلقى از او سر نزند و خود را محافظت كند و به حسن خلق بدارد تا حسن خلق ملكه او گردد و از براى او معتاد شود.

چنانچه مذكور شد، ضد اين صفت مهلكه حسن خلق است كه از شريفترين صفات و فضائل ملكات است و عقل و نقل دلالت بر مدح و خوبى آن مى‏كنند. پيغمبر خدا - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «در كفه ميزان اعمال در روز قيامت، چيزى بهتر از حسن خلق نيست». و روزى به عموزاده هاي خود فرمودند كه: «اى فرزندان عبد المطلب اگر وسعت آن را نداريد كه مردم را به اموال خود توانايي دهيد پس با ايشان به گشاده رويى ملاقات كنيد». و نيز آن حضرت فرمودند كه: «خدا دين اسلام را خالص از براى خود گردانيد. و صلاحيت ندارد از براى اين دين مگر سخاوت و حسن خلق. پس دين خود را به اين دو زينت دهيد». و به آن جناب عرض كردند كه: «ايمان كدام يك از مؤمنين افضل است؟ فرمودند:

هر كدام كه خوش خلق‏ترند». و باز فرمودند كه: «دوست‏ترين شما در نزد من و نزديك‏ترين شما در روز قيامت به من، خوش خلق‏ترين شماست». و نيز فرمودند كه: «حسن خلق، گناه را مى‏گدازد هم چنانكه خورشيد يخ را مى‏گدازد».

و از آن بزرگوار مروى است كه: «بنده‏اى مى‏شود كم عبادت باشد، ولى به واسطه حسن خلق در آخرت به درجات عظيم و اشرف منازل برسد». و به ام حبيبه - كه زوجه آن حضرت بود - فرمودند كه: «آدم خوش خلق، خوبى دنيا و آخرت را گرفت». و مروى است از آن حضرت كه فرمودند: «حسن خلق، صاحبش را مى‏رساند به درجه كسى كه روزها روزه و شبها به عبادت مشغول باشد». و نيز آن حضرت فرمودند كه: «نيكان شما خوش خلقان‏اند، كه مردم به دور و كنار آنها جمع مى‏شوند، و به آنها نزديك مى‏شوند، و با ايشان الفت و انس مى‏گيرند، و ايشان نيز با مردم انس مى‏گيرند».

و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «مردى به خدمت حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - آمد و عرض كرد كه: يا رسول اللّه مرا وصيتى كن.

حضرت او را به چند چيز توصيه فرمودند و از جمله آنها اين بود كه: با برادر مؤمن با گشاده رويى ملاقات كن». و حضرت امام همام جعفر بن محمد الصادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «نيكى و خوش خلقى، ولايات را آباد مى‏گرداند و عمرها را زياد مى‏كند». و فرمودند كه: «به درستى كه خداى - تعالى - بنده را به حسن خلق ثواب كسى مى‏دهد كه صبح و شام مشغول جهاد در راه خدا بوده باشد». و نيز از آن حضرت مروى است كه: «نيكى و احسان كردن با مردم و خوشروئى با ايشان، باعث دوستى مردم مى‏شوند، و آدمى را از اين جهت داخل بهشت مى‏نمايند. و بخل و عبوس، صاحب خود را از خدا دور مى‏كنند و داخل آتش مى‏كنند». و كسى كه در اين اخبار، و ساير اخبارى كه در اين خصوص وارد شده است تأمّل كند و به وجدان خود و تجربيات رجوع كند، و احوال كج خلقان و خوش خلقان را تتبّع كند مى‏يابد كه: هر بد خلقى از خدا و رحمت او دور، و مردم از او متنفر مى‏گردند، و با او دشمن‏اند: و به اين سبب از بذل و عطاى ديگران هم محروم است. و هر خوش خلقى را خدا و خلق دوست دارند و هميشه محل فيض و رحمت خدا، و مرجع بندگان خداست.

مؤمنان از او استفاده مي کنند و خير او به ايشان مى‏رسد. و مقاصد و خواسته هاي بندگان خدا بوسيله او بر آورده مى‏شود. و از اين جهت خدا هيچ پيغمبرى را بر نينگيخت مگر اينكه اين صفت در او كامل و تام بود. بلكه صفت خوش خلقى افضل صفات پيغمبران، و اشرف اخلاق برگزيدگان است.

و از اين جهت خداوند عالم به جهت اظهار نعمت خود از براى حبيب خودش در مقام ثنا و مدح او فرمود:

« وَ انَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيمٍ». [1] و از كثرت شرافت اين صفت فاضله، سرور پيغمبران و سيد انس و جان در اين صفت به غايت رسيده بودند، و در نهايت آن جا گرفته بودند.

حتى اينكه وارد شده است كه: «روزى آن سرور در مسجد با جماعتى از اصحاب نشسته بودند و مشغول تكلّم بودند، كنيزكى از شخصى از انصار داخل شد و خود را به آن حضرت رسانيد، پنهانى گوشه جامه آن كوه حلم و وقار را گرفت. چون آن حضرت مطّلع شد برخاست و گمان كرد كه او با حضرت کاري دارد. چون آن حضرت بر خاست كنيزك هيچ سخنى نگفت و حضرت نيز با او سخنى نفرمودند و در جاى مبارك خود نشستند. باز كنيزك آمده گوشه جامه حضرت را برداشت و آن بزرگوار برخاست. تا سه دفعه آن كنيزك چنين عملى را انجام داد و آن حضرت برخاست. و در دفعه چهارم كه حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - بر خاستند آن كنيزك از عقب آن حضرت قدرى از جامه آن حضرت را جدا كرده، برداشت و روانه شد. مردمان گفتند:

اى کنيز اين چه عملى بود كه كردى؟ حضرت را سه دفعه بر از جايش بلند کردي و سخن نگفتى مطلب تو چه بود؟ كنيزك گفت: در خانه ما شخص مريضى بود، اهل خانه مرا فرستادند كه پاره‏اى از جامه حضرت را ببرم كه آن را به مريض بندند تا شفا يابد، پس هر مرتبه كه خواستم قدرى از جامه حضرت را بگيرم چنين تصور فرمودند كه مرا با ايشان کاري است، من حيا كردم و بر من گران بود كه از آن حضرت خواهش كنم قدرى جامه خود را به من دهند».

 

- برخي روايات درباره بداخلاقي و کج خلقي

قال الصادق -عليه السلام-: اِنَّ سوءَ الخُلقِ لَيُفسِدٌ العملَ كما يُفسِدُ الخلُّ العسلَ

همانا بد اخلاقي فاسد مي‌كند عمل را همچنان كه سركه عسل را فاسد مي‌كند.

 

قال رسول الله -صلي الله عليه و آله -: خصلتان لايَجتمعان في مؤمنٍ البُخلُ و سوءُ الخلق

دو خصلت است كه در مؤمن جمع نمي‌شود (يافت نمي‌شوند) بُخل و بد اخلاقي.

 

قال رسول الله -صلي الله عليه و آله -: اِنّ العبدَ لَيَبلُغُ مِن سوءِ خُلقه اسفَلَ دركِ جهنّمَ

همانا بنده به خاطر بد اخلاقي به پايين‌ترين طبقه جهنم راه پيدا مي‌كند.

 

قال عليٌّ -عليه السلام-: مَن ساءَ خُلقُه ضاقَ رزقُه

كسي كه بد اخلاق باشد روزي‌اش كم مي‌شود.

 

قال عليٌّ -عليه السلام-: سوءُ الخُلقِ يوحِشُ النفسَ و يَرفعُ الاُنسَ

سوء خلق باعث وحشت نفس و از بين بردن انس و الفت با ديگران است.

 

قال عليٌّ -عليه السلام-: سوءُ الخلقِ نَكدُ العيشِ و عذابُ النفسِ

سوء خلق باعث سختي در معيشت و زندگي انسان بوده و سبب عذاب هميشگي اوست. ميزان الحكمه، ج3، ص 152

 

[1] . يعنى: «و در حقيقت تو بر نيكو خلقى عظيم (و آئين و شرعى بزرگ) آراسته‏اى». قلم، (سوره 68)، آيه 4

 

نویسنده: برگرفته از كتاب معراج السعاده- مرحوم نراقي، ص176

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه