راه شنیدن صدای خدا و همصحبتی با او/ معنای جام جم در اشعار حافظ
یک استاد فلسفه اسلامی با بیاناینکه اگرچه نبوت ختم شده اما راه وصول به حق که بسته نشده است، گفت: اگر میخواهید صدای خدا را بشنوید و با خدا همصحبت شوید، عمل صالح انجام دهید «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ ...».به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از شبستان ، ادامه سلسله نشستهای «تفسیر قرآن در حکمت متعالیه» با تدریس آیت الله «سید مصطفی محقق داماد» اولین جلسه از مبحث «نبوت، ولایت و امامت» برگزار شد.
آیتالله محقق داماد در ابتدای سخنان خود به آیاتی چند از کلام الله مجید اشاره و شرح و تفسیر آن را از نقطه نظرمباحث فلسفی بیان کرد که شامل آیات 7 تا 10 سوره «حدید» میشد: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ* وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ»
«به خدا و پيامبر او ايمان آوريد و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشين [ديگران] كرده انفاق كنيد پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند پاداش بزرگى خواهند داشت* و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمى آوريد و [حال آنكه] پيامبر [خدا] شما را دعوت مى كند تا به پروردگاه نقل از رتان ايمان آوريد و اگر مؤمن باشيد بيشك [خدا] از شما پيمان گرفته است * او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند و در حقيقت خدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است».
این استاد فلسفه اسلامی در ادامه گفت: در این آیات مساله عجیبی وجود دارد. اگر از ما در عرصه مباحث الهیات سوال کنند همواره اول می گوییم «توحید» و سپس «نبوت». اگر از اصول دین سوال کنند مساله خدا را جلوتر از مساله نبوت مطرح می کنیم. اما در قرآن مجید، از جمله آیاتی که پیش تر اشاره شد، بشر از طریق پیغمبر(ص) به خدا معرفی می شود، یعنی پیامبران آمدند تا بشر را به خدا متصل کنند.
وی افزود: ممکن است کسی از ما سوال کند که بشر عقل دارد دیگر پیغمبر به چه کارش می آید و اساسا آن چیزهایی که پیامبر می گوید به عقل ما هم می رسد. اما در پاسخ به این افراد از قرآن استفاده می شود که چنین نیست و این پیامبران بودند که بشر را به عالم ماوراء طبیعت متصل کردند و اگر پیامبران نبودند ما در دریای مادی غوطه ور بودیم و به متافیزیک متصل نمی شدیم.
آیت الله محقق داماد تاکید کرد: همه ما مفهوم عالم دیگر را می دانیم، اتصال به عالم غیب یا به اصطلاح لاتین متافیزیک و به اصطلاح قرآنی «غیب»، این افراد انسان های معدودی هستند که برخی از آنها اسمشان نبی و رسول است و برخی اسم شان «ولی» است.
وی در ادامه ابراز کرد: انبیا و اولیا که هر دو گروه از کسانی هستند که ریسمان میان ما با عالم غیب به شمار می روند و ما از طریق این ریسمان متصل به آنها هستیم. در اینجا اشاره ای به مطلبی می کنم که چند سال قبل نیز بیان کرده بودم، همه ما نماز می خوانیم و در سلام آخر بعد از تشهد سلام میدهیم، اولین سلام به پیامبر(ص) است. اما این یعنی چه؟ جالب است که در آن جمله می گوییم «السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» حرف «ک» در اینجا خطاب است؛ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر. اگر غایب بود باید می گفتیم سلام بر (او) و اگر حاضر باشد باید بگوییم سلام بر تو. ما نمی گوییم سلام بر او می گوییم سلام بر تو پیغمبر! گویی مقابل ما است. این خطاب به عبارت معنا می دهد. مایه اتصال این بشر که هنوز دو زانو و خاضع مقابل حق نشسته است، سلام که می دهد در واقع یک تشکر است. بنابراین سلام و رحمت بر تو که مرا متصل کردی. این اتصال نبوی است و ما از طریق نبی و اولیا الله به خداوند متصل می شویم و این امر دیگر بستگی به حد و شعور ما دارد. خوشا به حال کسانی که این اتصال معنوی در نماز شان وجودی باشد.
وی تاکید کرد: این مقدمه را مطرح کردم تا مباحث مربوط به این آیات را اشاره کنم و اینکه در این آیه سوال شده که چرا به خدا ایمان نمی آورید؟ مگر خداوند آیات بینات را بر بنده خودش پیغمبر(ص) نازل نکرد که شما را روشن کند؟ «هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ». بنابراین، اگر کسی می خواهد نورانی شود این چراغ برایش وجود دارد. به یاد می آورم که سابق در مساجد این دعا بعد از نماز خوانده می شد: «اللهم عرفنی نبیک». نسل ما دینداران جامعه از طریق برخی انسان های دیگر متدین شده بودند، آنها افراد عادی متخلق بودند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه بیان کرد: ملاصدرا خود در بسیاری از موارد قرآن را تفسیر کرده است اما من برای طرح مبحث او فقط به یکی از آثارش اکتفا نکرده ام و تمامی آثارش را از دیده گذرانده و در اینجا مطرح می کنم. ملاصدرا در کتاب های خود از جمله در «اسفار» فصلی با عنوان «فی اوصاف نبی و خصائصه» دارد. مردم اقوام مختلف از جمله قوم نوح، هود، لوط از پیامبران خود سوالی می کردند و آنان به درستی نمی توانستند پاسخ دهند. به نظرم سوال آنان را فقط پیامبر اسلام(ص) پاسخ گفته است و سوال این است که: چرا تو پیغمبر شدی و ما نشدیم؟ فرق تو با ما چیست؟ این سوالات را قوم نوح و هود و لوط و از پیامبر اسلام پرسیدند. اما هود و نوح و لوط عصبانی شده و نفرین کردند. اما تنها کسی که نفرین نکرد و به نظر من حتی از این سوال خوشش آمد، پیامبر اسلام(ص) بود. چنان که در آخرین آیه سوره مبارکه «کهف» می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد).
آیت الله محقق داماد اظهار کرد: اگر می خواهید صدای خدا را بشنوید و با خدا هم سخن شوید عمل صالح انجام دهید «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ ...»، اما شما مشرک هستید دنبال بت و آهن و مال می روید. از این آیه استفاده می شود که این راه بسته نیست. درست است که نبوت ختم شده است اما راه وصول به حق که بسته نشده. آن راه باز است. این حرف همان است که سهرودی گفت و مردم آن زمان متوجه نشدند که او چه می خواهد بگوید و او را کشتند. نادانان خیال کردند که او منکر خط ولایت است. البته خلاصه حرف سهروردی حکمت الاشراق است.
وی افزود: سهروردی را به محکمه بردند و سوال کردند، او حکیم بود و مباحثه می کرد. نمی گفت که من چنین سخنانی را نگفتم، مساله را مشکل تر می کرد و قاضی متوجه نمیشد. حرف او این بود که نبوت اتصال به عقل فعال دارد و امکان اتصال به عقل فعال امر محال نیست. اشتباه آن قاضی در محکمه این بود که امکانِ وقوعی را با امکان فلسفی اشتباه کرد. سهروردی می خواست بگوید که محال نیست این اتفاق بیفتد.
آیت الله محقق داماد تاکید کرد: حافظ شیرازی، در قرن هشتم و بعد از سهروردی به این مساله در آن غزل معروف خود اشاره کرد و چنین سرود: سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد/ وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. به اعتقاد حافظ، هر بشر جام جم را دارد، جام جم دلِ انسانی است. اگر مراد او از بیگانه انبیا باشد که بسیار مزخرف گفته، چون انبیاء بیگانه نیستند. او می گوید هر کسی خودش این ویژگی را دارد و می تواند این راه را طی کند: «گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است/ طلب از گمشدگان لب دریا میکرد»، حافظ می گوید: این گوهر نزد انسان بود خودش می توانست پیدا کند اما می رفت از گمشدگان کنار دریا سوال می کرد در حالی که خودش می توانست آن گوهر را بیابد. حافظ ادامه می دهد: «مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش/ کو به تأیید نظر حل معما میکرد.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: در این ابیات مقصود از پیر مغان، همان پیغمبر(ص) است. تفسیری که اکنون در این باب بیان می کنم ، تفسیر من است و خودم مسئولیت اش را قبول می کنم. در این ابیات، سوالی که مطرح می شود آن است که تایید نظر به چه معنا است؟. تایید نظر یعنی اول سوال مرا تایید کرد و گفت: تو حق داری که سوال کنی و حل معما نیز کرد؛ یعنی سوال کردند که ای رسول خدا این دل را از کجا آورده ای؟ گفت: «گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد» و یک مرتبه این قضیه را فاش می کند: «فیض روح القدس ار باز مدد فرماید»، در اینجا مقصود اتصال به عقل فعال همان روح القدس است و تنها کاری که انسان باید انجام دهد این است که بتواند به آن مقام برسد. سپس گفت: وقتی به آن نقطه رسیدی فریاد نکن. دکان باز نکن. اصلا به هیچ کس نباید بگویی. لذا حافظ به تمام کسانی که حلاج را کشتند حق می دهد و می سراید: «کان یار کزو گشت سر دار بلند/جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد».