آخرین آیه ای که برای جنگ احد نازل شد
آیه ۱۷۹ سوره آل عمران آخرین آیه دربارهی جنگ اُحد است که میفرماید: جهان یک آزمایشگاه بزرگ است و چنین نیست که هر کس ادّعای ایمان کند رها شود و در جامعه به طور عادّی زندگی کند، بلکه شکستها و پیروزیها، برای شناخته شدن نهان انسانهاست.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) ، استاد محسن قرائتی در تفسیر نور به ارائه «نکات ناب» و «پیام های زیبای آیات قرآن کریم» پرداخته که حوزه نیوز در این نوشتار، آیه ۱۷۹ سوره مبارکه آل عمران را در قالب مجموعه «قطره ای از دریا» ارائه می نماید.
* آیه
ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ
* ترجمه
خداوند بر آن نیست که (شما) مؤمنان را بر آن حالی که اکنون هستید رها کند، مگر اینکه (با پیش آوردن آزمایشهای پی در پی)، ناپاک را از پاک جدا کند و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولی از پیامبرانش، هر که را بخواهد (برای آگاهی از غیب) بر میگزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و (بدانید) اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس برای شما پاداش بزرگی خواهد بود.
* نکته ها
این آیه، آخرین آیه دربارهی جنگ اُحد است که میفرماید: جهان یک آزمایشگاه بزرگ است و چنین نیست که هر کس ادّعای ایمان کند رها شود و در جامعه به طور عادّی زندگی کند، بلکه شکستها و پیروزیها، برای شناخته شدن نهان انسانهاست.
بعضی مؤمنان خواستار آگاهی از غیب و نهان انسانها بودند و میخواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند، نه از طریق آزمایش که این آیه میفرماید: راه شناخت، آزمایش است نه غیب، و شناسایی خوب و بد، از طریق آزمایشهای تدریجی صورت میگیرد؛ چون اگر به علم غیب، افراد بد و خوب شناخته شوند، شعلهی امید خاموش و پیوندهای اجتماعی گسسته و زندگی دچار هرج و مرج میشود.
* پیام ها
۱- خداوند، کفّار را به حال خود رها میکند؛ «نملی لهم لیزدادوا اثماً» ولی مؤمنان را رها نمیکند. «ما کان اللّه لیذر المؤمنین»
۲- جداسازی پاک از پلید، از سنّتهای الهی است. «حتی یمیز الخبیث من الطیّب»
۳- ایمان و کفر افراد، از امور درونی و غیبی است که باید از طریق آزمایش ظاهر شود، نه علم غیب. «حتّی یمیز الخبیث من الطیّب و ما کان اللَّه لیطلعکم علی الغیب»
۴- زندگی با مردم باید بر اساس ظاهر آنان باشد، آگاهی بر اسرار مردم، زندگی را فلج میکند. «و ما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب»
۵ - علم غیب، مخصوص خداست و فقط به بعضی از پیامبران برگزیدهاش، آن هم در حدّ اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن، بهرهای داده است. «لیطلعکم»
۶- هر چند زندگی باید به نحو عادّی سپری شود، ولی خدا به افرادی علم غیب را عطا میکند. «ولکن اللّه یجتبی من رسله»
۷- درجات انبیاء یکسان نیست. «یجتبی من رسله من یشاء»
۸ - خداوند علم غیب را به کسانی میدهد که از جانب او صاحب رسالتی باشند. «ولکن اللّه یجتبی من رسله»
۹- ایمان قلبی باید همراه با تقوای عملی باشد. «تؤمنوا و تتقوا»
۱۰- طیب و پاکی اصالت داشته و پایدار است، ولی خبث، عارضی و رفتنی است. «یمیز الخبیث من الطیّب» جداکردن ناپاک از پاک، نشانه عارضی بودن ناپاک است.