همسر حضرت زینب (س) چه کسی بود/ مرور سبک زندگی مردی که پدر دو شهید کربلا بود
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که عبدالله را به سخاوتمندی و درستکاری میشناخت، او را به دامادی پذیرفت و به این ترتیب حضرت زینب سلامالله علیها به صلاحدید پدر از میان خواستگارانش، عبدالله را انتخاب کرد و به خانه او رفت.بیشتر نام عبدالله بن جعفر طیار را همراه با نام همسرش، حضرت زینب سلامالله علیها و نام دو پسرش که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند، شنیدهایم. زندگی این صحابه و داماد امام علی علیه السلام نکات جالبی دارد که درباره آن کمتر میدانیم.
او که پسر جناب جعفر طیار بود، در خردسالی همراه پدر و مادرش با پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله بیعت کرد تا سبک زندگی اسلامی را از آن حضرت بیاموزد. زمانی هم که به همسری حضرت زینب سلامالله علیها درآمد ولایتپذیری را بیشتر از قبل به نمایش گذاشت و آنقدری اهل بصیرت بود که دو پسر جوانش در ماجرای کربلا در رکاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسیدند.
به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) ، برای آشنایی بیشتر با سبک زندگی و خصلتهای همسر حضرت زینب سلامالله علیها، گفتوگویی با دکتر محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ عاشورا انجام داده است. آن طور که این استاد دانشگاه و محقق عاشورایی شرح میدهد، جناب عبدالله بن جعفر طیار مردی ولایتپذیر و تابع امامت بوده و همین امر موجب شد تا خواستگار دختر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. او همیشه در خانه عمویش، امام علی علیه السلام رفت و آمد داشت و از آن حضرت تبعیت میکرد. پس از ازدواج با حضرت زینب سلامالله علیها هم در کنار آن حضرت زندگی کرد و لحظهای خانواده آن حضرت را تنها نگذاشت. در عین حال در تاریخ نوشته شده که عبدالله به ویژگیهای بسیار خوب اخلاقی آراسته بود. او دانا، زیرک، نکتهسنج، مهربان، خوشاخلاق، پاکدامن، بسیار شریف و بخشنده بود، به اندازهای که او را با لقب بحرالجود یعنی دریای جود و سخاوت صدا میکردند. نمونهای از بخشندگی او هم روزی بود که حتی لباسهای تن خودش را درآورد و آنها را به فرد مستحق و نیازمندی داد.
ازدواج با حضرت زینب سلامالله علیها
چه شد که حضرت زینب سلامالله علیها با پسر جناب جعفر طیار ازدواج کردند؟
عبدالله، پدر و مادر عظیمالشأن و محترمی داشت. با این نسبی که او داشت، لازم بود که داماد خانوادهای شریف و محترم باشد. این طور بود که به خواستگاری دختر عمویش، یعنی حضرت زینب کبری سلامالله علیها رفت. چون همان طور که میدانیم امام علی علیه السلام با جناب جعفر برادر بودند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که عبدالله را به سخاوتمندی و درستکاری میشناخت، او را به دامادی پذیرفت و به این ترتیب حضرت زینب سلامالله علیها به صلاحدید پدر از میان خواستگارانش، عبدالله را انتخاب کرد و به خانه او رفت.
بیشتر بخوانید: استاد فرشچیان در گفتگو با تسنیم: طراحی ضریح امام حسین(ع) عنایتی ویژه از سوی خدا بود/ استقبال گسترده غیرمسلمانها از تابلوی "عصر عاشورا"
نسبت جناب عبدالله با اهلبیت علیهمالسلام
امام علی علیه السلام تا چه اندازه نسبت به جناب عبدالله شناخت داشتند که او را به عنوان همسر دختر خود قبول کردند؟
جناب عبدالله هنوز کودک بود که با پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله بیعت کرد اما آشنایی و بیعتش با پیامبر نکات جالبی دارد. پدر عبدالله، جعفر طیار و مادرش هم اسماء بنت عمیس بود. جعفر پسر ابوطالب مشهور به «جعفر طیار» برادر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و پسرعموی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله است.
جعفر طیار جزء اولین مردم مکه است که به اسلام مشرف شد و سن و سال زیادی نداشت که با دختری به نام اسماء بنت عمیس از قبیله بنی هاشم ازدواج کرد. مدتی بعد خداوند پسری به آنها داد که نامش را «عبدالله» گذاشتند. در تاریخ نوشته شده که عبدالله اولین نوزاد مسلمانان مهاجر است که در سرزمین حبشه به دنیا آمده است.
بیعت با پیامبر در کودکی
پس امام علی علیه السلام عموی همسر حضرت زینب بود.
بله. البته از سال تولد عبدالله تاریخ دقیقی در دست نیست. عبدالله در روز رحلت پیغمبر صلیالله علیه و آله ده سال داشت. به همین دلیل میتوان حدس زد که او در سالهای ابتدایی هجرت پیغمبر صلیالله علیه و آله متولد شده باشد.
در بعضی از روایتها هم نوشته شده که عبدالله سه سال بعد از مبعث در حبشه به دنیا آمد. این نظر نمیتواند درست باشد، چون دعوت پیامبر صلیالله علیه و آله در آن زمان آشکارا نبود تا کافران با آن حضرت مقابله کنند و درنتیجه هجرت به حبشه اتفاق بیافتد. پس درستتر است که بگوییم عبدالله در همان سالهای اولیه هجرت به دنیا آمد.
بعد از آن، در سال هفتم هجرت بود که عبدالله همراه پدر و مادرش به مدینه برگشت و در همان کودکی با پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله بیعت کرد تا زندگیاش را به رنگ و عطر دین اسلام آراسته کند.
ماجرای دعای پیامبر (ص) برای رونق گرفتن کسب و کار عبدالله
عبدالله کم سن و سال بود که پدرش جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسید. وقتی خبر شهادت جعفر به پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله رسید، آن حضرت به خانه جعفر رفت. فرزندانش را در آغوش گرفت و گریه کرد. آن حضرت پس از شهادت جعفر همیشه حامی عبدالله و خانوادهاش بود.
در عین حال عبدالله که در خردسالی یتیم شده بود، ناگزیر بود که مخارج خانواده را تأمین کند. دلدار و شجاع بود و به همین دلیل خیلی زود به فکر کسب و کار افتاد. او از کودکی علاقه زیادی به تجارت و خرید و فروش داشت و دعای پیامبر صلیالله علیه و آله در حق او باعث شد که کسب و کارش رونق بگیرد.
چرا پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله چنین دعایی در حق عبدالله کردند؟
ماجرا از این قرار بود که عبدالله در بازیهای دوران کودکیاش علاقه زیادی به فروشندگی داشت. او موقع بازی با بچهها، با گِل شکلهای آدم و پرنده میساخت و آنها را به بچههایی که در کوچهها مشغول بازی بودند میفروخت. یک روز پیامبر صلیالله علیه و آله از کوچهای رد شد و عبدالله خردسال را مشغول این کار دید، او را تشویق کرد و دعا کرد: «خدایا! به کسب و کار عبدالله رونق بده.» همین دعا زمینه رشد و ارتقای تجاری عبدالله در طول زندگیاش شد تا اینکه در زمان بزرگسالی به یکی از تاجران بزرگ و موفق تبدیل شد. به طوری که مردم عربستان، عبدالله را با تجارتهایش میشناختند.
سبک زندگی و خلقوخوی همسر حضرت زینب سلامالله علیها
او تا چه اندازه امور اسلامی و شرعی را در تجارت و کسب و کار خود رعایت میکرد؟
نکته مهم در تجارت عبدالله، درستکاری و امانتداری او بود که باعث میشد افراد زیادی مایل به همکاری با او باشند. آنقدر که آوازه درستکاریاش از مکه و مدینه فراتر رفته بود و مردم سرزمینهای دیگر هم عبدالله را با همین اخلاق خوبش در داد و ستد میشناختند.
ویژگی دیگر عبدالله در کارهای تجاری، تلاش او برای آبادانی بود. در منابع تاریخی نوشته شده که عبدالله هر زمینی را که میخرید، فوراً به آباد کردن آن میپرداخت. همین خصلت باعث شد که زمینهای بایر زیادی آباد شود و مردم بسیاری از آن سود ببرند.
در تاریخ نوشته شده که عبدالله به ویژگیهای بسیار خوب اخلاقی آراسته بود. او دانا، زیرک، نکتهسنج، مهربان، خوشاخلاق، پاکدامن، بسیار شریف و بخشنده بود، به اندازهای که او را با لقب بحرالجود یعنی دریای جود و سخاوت صدا میکردند. نمونهای از بخشندگی او هم روزی بود که حتی لباسهای تن خودش را درآورد و آنها را به فرد مستحق و نیازمندی داد.
درباره زندگی حضرت زینب سلامالله علیها پس از ازدواج اطلاعات کمی داریم. زندگی ایشان در این دوران چگونهبود؟
بعد از اینکه آن بانوی گرامی با جناب عبدالله ازدواج کردند، زندگی سعادتمندانهای را در کنار هم گذراندند. تا آنجا که وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مدینه را به سمت کوفه ترک کرد، عبدالله هم با حضرت زینب سلامالله علیها به کوفه مهاجرت کرد تا همسرش در کوفه علاوه بر اداره خانه خود، در خدمت پدر هم باشد.
روایت شده که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چندین روز را در خانه حضرت زینب سلامالله علیها به سر میبرده و مهمان عبدالله و دخترش میشدند. به این ترتیب میتوان ارادت نسبت به خانواده اهل بیت علیهم السلام و همچنین مهماننوازی را به خصلتهای پسندیده عبدالله اضافه کرد که موجب میشد با خانواده همسرش رابطه خوبی را برقرار کند.
امام علی علیه السلام مدافع او بود
البته پیوستگی خانوادگی در خاندان بنی هاشم تنها به عبدالله اختصاص نداشت. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم همیشه مدافع و حامی او بود و این موضوع هم نشاندهنده شأن و مقام عبدالله است. به طوری که در تاریخ نوشته شده که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام همیشه مدافع جان عبدالله بود و از او همان طوری محافظت میکرد که از امام حسن و امام حسین علیه السلام و محمد بن حنفیه محافظت میکرد.
محبت جناب عبدالله نسبت به امام علی علیه السلام
«فرزندان خود را با محبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تربیت کنید.» این جملهای است که همه ما بارها شنیدهایم اما شاید نمیدانیم در زمان حیات امیرالمؤمنین علیه السلام شیعیان تا چه اندازه به این موضوع اهتمام داشتند.
جناب عبدالله این دغدغه را حتی در دوران قبل از ازدواج داشته و همین امر موجب شد تا خواستگار دختر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. او همیشه در خانه عمویش امام علی علیه السلام رفت و آمد داشت و از آن حضرت تبعیت میکرد. پس از ازدواج با حضرت زینب سلامالله علیها هم در کنار آن حضرت زندگی کرد و لحظهای خانواده آن حضرت را تنها نگذاشت.
موضع همسر حضرت زینب سلامالله علیها در برابر ولایت و امامت
بعد از شهادت امام علی علیه السلام رویکرد و موضع جناب عبدالله چگونه بود؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا اماحسن و امام حسین علیهماالسلام را به عنوان امام زمان خود پذیرفته و با ایشان بیعت کرده بود؟
بله. بعد از شهادت آن حضرت در کنار امام حسن علیه السلام بود و سپس با امام حسین علیه السلام بیعت کرد. آنقدر از بزرگواریها و رشادتهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای فرزندانش گفت که نام دو پسرش، عون و محمد را در زمره شهدای کربلا ثبت کرد.
جناب عبدالله همیشه تابع ولایت و امامت بو د. نمونهای از این رفتار او را در ماجرای برخوردش با معاویه میتوان پیدا کرد. این ماجرا که نشاندهنده ولایتپذیری جناب عبدالله است، این است که وقتی معاویه او را با عنوان سید بنی هاشم صدا زد، عبدالله این لقب را قبول نکرد و آن را مختص به امام حسن و امام حسین علیه السلام دانست.
ادب او در برابر اهل بیت علیهم السلام یکی دیگر از خصلتهای پسندیدهاش بود. او که از دوران کودکی نسبت به امام حسن و امام حسین علیه السلام علاقه و ارادت زیادی داشت، همیشه آنها را بر خودش سرور و بزرگتر میدانست. حتی در روایتها نوشته شده که وقتی آنها مبلغی را به نیازمند و مسکین میدادند، عبدالله به احترام آنها مبلغ کمتری را به نیازمند میبخشید تا سروری آنها در هر حالی محفوظ باشد.
ظاهراً در دورهای هم یزید ملعون دختر جناب عبدالله و حضرت زینب سلامالله علیها را برای پسرش خواستگاریکرده بود. موضع و پاسخ عبدالله در این زمان چه بود؟
این رویداد هم نمونه دیگری از ادب او در برابر امامت است که در ماجرای خواستگاری دخترش بود. قضیه از این قرار بود که یزید دختر عبدالله را برای پسرش خواستگاری کرد، اما عبدالله پاسخ داد که: «اختیار زنان و دختران ما با امام حسن بن علی علیه السلام است.» به این ترتیب ماجرا به عرض امام حسن علیه السلام رسید و آن حضرت، فوراً دختر عبدالله و حضرت زینب سلامالله علیها را به عقد پسرعمویش به نام قاسم بن محمد بن جعفر درآورد.
عبدالله در جریان واقعه کربلا
میدانیم که حضرت زینب سلامالله علیها همراه کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا رفت و در روز عاشورا دو فرزند او و عبدالله به نامهای عون و محمد شهید شدند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که موضع عبدالله، به عنوان همسر حضرت زینب سلامالله علیها و پدر دو شهید کربلا، در برابر ماجرای قیام امام حسین علیه السلام چه بود و چرا در محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا حضور نداشت؟
در این باره نظرهای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را دلیل کم بودن بصیرت جناب عبدالله میدانند و طبق بخشی از روایتهای تاریخ او در آن زمان به شدت بیمار بود. به طوری که نوشته شده جناب عبدالله در زمان حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کوفه، توسط پسرانش برای امام حسین علیه السلام نامهای نوشت و در آن نامه، آن حضرت را به عنوان پرچم هدایت و امید اهل ایمان خواند و از ایشان خواست تا به کوفه نرود. او حتی از عمرو بن سعید که فرماندار مکه بود برای امام حسین علیه السلام اماننامه گرفت تا جان آن حضرت حفظ شود.
در بعضی از روایتها نوشته شده که عبدالله با دربار یزید در ارتباط بود. آیا این مطلب صحت دارد؟
ا گر عبدالله با یزید و دربار او ارتباطی داشت، چطور ممکن است همسرش در واقعه عاشورا حاضر باشد و دو پسرش هم در سپاه امام حسین علیه السلام به شهادت برسند؟! به همین دلیل میتوان گفت ماجرای ارتباط عبدالله با یزیدیان تهمتی است که به او زده شده است. چراکه او آنقدر اهل بصیرت بوده که فرزندانی تربیت کرده که در سن و سال نوجوانی و جوانی بهترین مردم در طول تاریخ بودهاند و در راه دفاع از دین اسلام و امام خود به شهادت رسیدند.
نکته مهم دیگر درباره زندگی عبدالله این است که با وجود معرفتی که نسبت به امام حسین علیه السلام داشت و با وجود اینکه مانع از همراهی همسر و فرزندانش با آن حضرت نشد، چرا خودش در کربلا به یاری امام حسین علیه السلام نرفته بود؟ به هر حال واقعه کربلا واقعهای بود که همه یاران اهل بیت وظیفه داشتند به یاری امام حسین علیه السلام بیایند اما چرا عبدالله در واقعه کربلا حضور نداشت؟
همان طور که اشاره شد، بعضی افراد عدم حضور عبدالله در صحنه کربلا را به دلیل نداشتن بصیرت او میدانند؛ اما باید توجه داشت که بیشتر بزرگان اعتقاد دارند که عبدالله در آن زمان به شدت بیمار بوده و شاید امام حسین علیه السلام به دلیل کهنسالیاش از او نخواسته بود تا در کاروانش حاضر شود.
حتی در روایتهایی نوشته شده که در آن زمان دو چشم عبدالله نابینا شده بود. به همین دلیل نتوانست به کاروان امام حسین علیه السلام ملحق شود. او حتی بعد از واقعه عاشورا از اینکه نتوانسته بود همراه آن حضرت باشد تأسف میخورد.
وفات جناب عبدالله بن جعفر طیار
در مورد زمان رحلت و محل دفن همسر حضرت زینب سلامالله علیها اطلاعات کمی داریم. ایشان در کجا و چطور از دنیا رفتند؟
وفات عبدالله بن جعفر طیار با شهادت رقم نخورد. او در سنی حدود هشتاد تا نود سالگی در مدینه از دنیا رفت و پیکرش را در قبرستان بقیع، در نزدیکی مزار شریف امام حسن مجتبی علیه السلام دفن کردند.
همچنین خوب است به این نکته توجه شود که هرچند رحلت عبدالله بن جعفر طیار با شهادت رقم نخورد، اما این افتخار را داشت که از چند جهت با شهدا نسبت داشته باشد. پدرش، جعفر بن ابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید. برادرش، عون بن جعفر هم در واقعه کربلا شهید شد. دو پسرش به نامهای عون و محمد هم از جمله شهدای بنیهاشمی کربلا بودند. البته در بعضی از منابع نوشته شده که دو پسر دیگر او به نامهای ابوبکر و اصغر هم در واقعه حره در مدینه شهید شدند.