آخرین اخبار
کد خبر : 17105 تاریخ ثبت : 1399/12/16 19:46:40

مصادیق ظلم در قرآن کریم/ چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند

ظلم در قرآن کاربردهای گوناگونی دارد؛ مانند ظلم انسان به خودش، ظلم به خدا و یا ظلم به دیگران که هر کدام عواقب و نتایج خاص خود را دارد.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) ، در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. آسیب رساندن به بدن، سرپیچی از دستور خدا، کفران نعمت و دنبال کردن هوا و هوس نمونه‌هایی از ظلم‌هایی است که هر کدام از ما می‌توانیم به خودمان روا داریم. اگر بررسی دقیق‌تری بر آیات قرآن کریم و آموزه‌های اسلامی انجام دهیم، این نکته را متوجه می‌شویم که حتی اگر به مردم دیگر ظلم کنیم، اگر حق دوستی‌ها را ادا نکنیم، راه مردم را ببندیم، سد معبر کنیم، به بهانه کار شخصی امور ارباب‌رجوع را به تعویق بیندازیم، دروغ بگوییم، تهمت بزنیم و غیبت کنیم، درواقع نه به دیگری، که در اصل به خودمان ظلم کرده‌ایم. آن هم ظلمی که عواقبش دامان خودمان را می‌گیرد و در این دنیا و آخرت باید به آتشی که با اراده خودمان بر پا کرده‌ایم، بسوزیم.

 در گفتگویی که با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس دینی انجام داده است، با رویکردی کاربردی به موضوع ظلم پرداخته است تا ابعاد ظلم و مفهوم آن از منظر قرآن کریم مشخص شود. آن طور که این کارشناس دینی توضیح می‌دهد، ظلم به معنی ستم و آزار است. در اصل به معنی ناقص کردن، کم کردن یا نادیده گرفتن حق و یا گذاشتن چیزی در غیر جای خودش است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و پایمال کردن حق، که از بارزترین مصادیق ظلم است، تنها یک نمونه از ستم‌هایی است که مردم در حق خودشان و دیگران روا می‌دارند. چنانکه ظلم از منظر قرآن کریم یکی از بدترین انواع گناه است که زشتی و شنیع بودن سایر گناهان هم به اندازه مقدار ظلمی است که در آن‌ها وجود دارد.

این کارشناس دینی تصریح می‌کند که: «ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود. البته عواقب این ظلم هم طبق آموزه‌های قرآنی، به خود فرد برمی‌گردد و نمی‌تواند از آثار رفتار ستمکارانه‌اش در امان بماند.»

معمولاً ظلم را تجاوز به حقوق دیگران و ضایع کردن حق دیگری معنی می‌کنیم. آیا چنین معنایی با آموزه‌های قرآن تطبیق دارد؟ به این معنا که وقتی گفته می‌شود کسی به خودش ظلم می‌کند، حق خودش را ضایع کرده است؟

باید توجه داشت که معنی واقعی کلمه ظلم با آن مفهومی که معمولاً به ذهن ما می‌رسد، مقداری تفاوت دارد. در بیشتر موارد منظور ما از به کار بردن این کلمه «انجام دادن عمل حرام» است ولی لغت دانان کلمه ظلم را این طور معنی کرده‌اند که ظلم یعنی عملی را در غیر مورد انجام دادن. ظلم یعنی قرار دادن چیزی در غیر جایی که مخصوص به او است، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی.

اما در اصطلاح ظلم به معنی تجاوز از حدود شرعی یا عرفی است. یعنی همین معنی و مفهومی که در اکثر موارد به ذهن ما خطور می‌کند. اما ظلم در قرآن کاربردهای گوناگونی دارد و لازم است تعبیرهای آن دسته‌بندی شود؛ مانند ظلم انسان به خودش، ظلم به خدا و یا ظلم به دیگران که هر کدام عواقب و نتایج خاص خود را دارد.

وقتی بنده، به خدا و خالق خود ظلم می‌کند

ظلم انسان به خدا یعنی چه؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه می‌شود آدمی که بنده و مخلوق خداست، بتواند به خالق و پروردگار خودش ظلم کند؟

ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون همان طور که در پرسش هم اشاره کردید انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود.

 

بزرگ‌ترین و بدترین ظلم

نمونه‌ای از ظلم به خدا کفر و شرک است. حتی خداوند متعال در قرآن کریمش، شرک را بدترین و بزرگ‌ترین نوع ظلم عنوان می‌کند. چنانکه در سوره لقمان آیه 13 می‌خوانیم: «إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ به درستی که شرک، ستم بزرگی است.»

چرا شرک بزرگ‌ترین نوع ظلم است؟

شرک در حقیقت از سه منظر ظلم محسوب می‌شود: اول اینکه ظلم نسبت به ذات پاک خداوند متعال است که مشرک برای او شریک قرار داده است. دوم آنکه مشرک درواقع به خودش ظلم کرده، چون شخصیت خود را تا حد پرستیدن اشیائی مثل سنگ و چوب و مجسمه یا هر چیز دیگری غیر از خداوند یکتا پایین آورده و بی‌ارزش کرده است. سوم آنکه شرک به منزله ظلم به اجتماع است، به این علت که از طریق شرک، جامعه گرفتار تفرقه و پراکندگی و دوری از برکت‌های ایمان به خدای یکتا می‌شود.  آن طور که خداوند متعال در آیه 82 از سوره انعام می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِک لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ؛ آن‌ها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردند، ایمنى تنها از آن آن‌هاست و آن‌ها هدایت‏یافتگان هستند.»

آیا دروغ بستن به خدا هم ظلم به ذات اقدس الهی محسوب می‌شود؟

بله. این عمل آن قدر شنیع و ناپسند است که در آیه هفتم از سوره مبارکه صف می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکذِبَ؛ چه کسى ظالم‌تر است از آن کسی است که بر خدا دروغ  می‌بندد؟» به این ترتیب افرادی که خدا را نمی‌شناسند و نسبت‌هایی به او می‌دهند که دور از شأن و منزلت الهی است و یا آیات و سخنان خدا را تحریف می‌کنند و نسبت دروغین به خدای تعالی می‌دهند، یکی از بارزترین نمونه‌های ظالمان و ستمکاران هستند که خداوند به شدت آن‌ها را تهدید به عذاب و دوری از رستگاری می‌کند. چنانکه در سوره انعام در این باره می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کذِبًا أَوْ کذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [ و همتایى براى او قائل شده‏] و یا آیات او را تکذیب کرده است؟ مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد.»

تکذیب آیات و شکستن حدود الهی

کسانی که در برابر حق تسلیم نمی‌شوند و حق را قبول نمی‌کنند و یا پیامبران خدا را که با نشانه‌های الهی آن‌ها را هدایت می‌کنند، انکار کرده و دروغ می‌دانند نیز گروه دیگری از ظالمان هستند. آن طور که خداوند متعال در آیه 157 سوره انعام فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا؛ پس چه کسى ستمکارتر است از کسى که آیات خدا را تکذیب کرده و از آن روى گردانده است؟»

نوع دیگری از ظلم‌هایی که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده، شکستن حدود الهی است. شکستن حدود الهی چه معنایی دارد و چرا ظلم محسوب می‌شود؟

شکستن حدود الهی شاید به این دلیل بارها در قرآن کریم تکرار شده است که در بین مردم هم بسیار شایع است. هم در زمان نزول قرآن کریم و هم در دوران قبل و بعد از آن، همیشه مردمی بوده‌اند که احکام خدا را رعایت نمی‌کرده‌اند و لازم است این تذکر به طور مداوم داده شود که عمل آن‌ها مصداق ستم کردن آن‌ها به خداوند است. چنانکه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ مَن یتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ از حدود الهی تجاوز نکنید و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.»

این افراد با شکستن قوانین و حدود الهی در حقیقت با پناهان خود حریم خدا را شکسته و از خط قرمزهایی تجاوز و تعدی می‌کنند که خداوند و خالق آن‌ها تعیین فرموده است.

در این میان آنچه که در میان مردم به عنوان ظلم شناخته می‌شود، ظلم به دیگران است. چه نمونه‌هایی در این زمینه در قرآن کریم مطرح شده است؟

طبق آموزه‌های قرآن، ظلم کردن به دیگری فقط به معنی آسیب زدن مالی و جانی نیست. از منظر آموزه‌های دینی هر شخصی در جامعه حریم و محدوده شخصی دارد که پا گذاشتن روی خطوط قرمز آن به منزله نادیده گرفتن حقوق فرد است و تجاوز به آن نمونه بارزی از ظلم به حساب می‌آید. آن هم ظلمی که خداوند آن را به منزله حق الناس می‌داند و به راحتی از آن نمی‌گذرد.

توهین به افراد، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیب‌جویی و دادن لقب‌های زشت از مصداق‌های ظلم است که در قرآن کریم به آن‌ها اشاره شده است.

سرانجام ظلم‌های بنی‌اسرائیل

آیا در قرآن کریم به طور مستقیم به ظلم فرد یا افرادی اشاره شده و نتیجه آن بازگو شود تا درسی برای مردم باشد؟

بله. به عنوان مثال در قرآن از بنی‌اسرائیل و ظلم‌های آن‌ها یاد شده است. دلیل حرام شدن بعضی از نعمت‌ها بر قوم بنی‌اسرائیل، ظلمی بود که آن‌ها نسبت به مردم انجام می‌دادند. ستم‌هایی مثل آزار مردم ضعیف جامعه، جلوگیری از دعوت پیامبران خدا در مسیر هدایت مردم، خوردن اموال مردم به ناحق و رباخواری از نمونه‌های ظلم بنی‌اسرائیل است که موجب محرومیت آن‌ها از برخی نعمت‌های خدا شده است. همان طور که در سوره مبارکه نساء آیات 160 و 161 در این باره می‌فرماید: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ کثِیرًا؛ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» به این معنا که «به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آن‌ها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آن‌ها حلال بود، حرام کردیم. (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل.»

همچنین خداوند متعال سرزنش ظالمان را جایز می‌داند و خود نیز آن‌ها را ملامت می‌کند. آنجا که در سوره شوری می‌فرماید: «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مى‏کنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى‏دارند. براى آنان عذاب دردناکى است.»

ظالم‌ترین مردم چه کسی است؟

با این توضیحات، خداپرستی و دانستن حقیقت، حق مردم است و کسی که مانع از خداپرستی و بندگی دیگران شود، ظالم است.

همین طور است. همان طور که در سوره مبارکه بقره آیه 114 ظالم‌ترین افراد را کسانی می‌خواند که مانع از ذکر خدا می‌شوند: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ؛ چه کسی ستمکارتر از آن کس است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد؟»

در عین حال کسانی که به ناحق شهادت می‌دهند هم جزء ظالم‌ترین افراد معرفی شده‌اند. آن طور که در آیه 140 سوره بقره می‌خوانیم: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ؛ و چه کسى ستمکارتر است از آن کس که گواهى و شهادت الهى را که نزد اوست، کتمان مى‏کند؟!»

ظلم به خود، گناهی نابخشودنی است

 در این میان ظلم انسان به خودش چه معنایی دارد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه انسان که ذاتاً دنبال منافع و مصالح خودش است، می‌تواند در حق خودش ظلم کند و به خودش ضرر برساند؟

در پاسخ به این سؤال باید دقت شود که بر اساس برنامه‌ریزی خداوند، هر ذره‌ای در عالم حریم و حقوق مخصوص به خودش را دارد. طبیعی است انسان که شاخص‌ترین مخلوق و آفریده خداوند است، هم حقوق خاصی دارد. آن حقوقی که برای رسیدن به سعادت و هدفی که خدای متعال برای او در نظر گرفته و برنامه‌ریزی کرده، باید رعایت شود و زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن آن، مثل سایر مصداق‌های ظلم، گناه و غیر قابل بخشش است.

بنابراین در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. اما چه مصداق‌هایی برای ظلم به خود وجود دارد؟

مهم‌ترین مصداق‌هایی که در قرآن به عنوان ظلم به خود مطرح شده، شرک به خدای یکتا، حکم کردن به غیر آنچه که خداوند فرمان داده، پوشاندن و کتمان حق، تجاوز به حدودی که خداوند تعیین کرده، پیروی از هوای نفس و ... است. چنانکه در سوره اعراف می‌فرماید: «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود.»

همچنین در سوره شوری کفران نعمت را ظلم انسان به خودش دانسته و می‌فرماید: «وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَکن کانُواْ أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ؛ (ولى آن‌ها کفران کردند) آن‌ها به ما ستم نکردند، بلکه به خود ستم مى‏نمودند.» و یا در سوره بقره درباره ظلم به خود می‌فرماید: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسى که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» و نیز: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسى که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» بنابراین وقتی کسی حق دیگری را ضایع می‌کند، برای خدا شریک قرار می‌دهد و یا کفران نعمت می‌کند، درواقع باب رحمت و نعمت خدا را که بی‌دریغ بر رویش باز شده، می‌بندد. این گونه است که در حقیقت ظلم به خدا و مردم، به منزله ظلم انسان به خودش است، کاری که انسان عاقل و دانا مرتکب نمی‌شود.

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه