ناگفته‌های شیخ صلاح درباره حاج قاسم؛ از اشراری که عاشق سردار شدند تا جایگاه احمدشاه مسعود!

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از شبستان ، بیست و چهارمین نشست علمی از مجموعه برنامه های همایش «شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت» با عنوان: «بررسی ویژگی های شخصیتی و معرفتی شهید حاج قاسم سلیمانی» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین «صلاح الدین شمس الدینی»، دوست و همرزم شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و دبیری علمی سید حامد شاهرخی سه شنبه، 7 دی ماه در تالار شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.

بنابر این گزارش، حجت الاسلام شمس الدینی در این کرسی با بیان اینکه یکی از افتخارات زندگیم عنوانی است که سردار سلیمانی به من داد، اظهار کرد: حاج قاسم به من «شیخ صلاح» می گفت و این لقب ایشان باعث شد به این نام مشهور شدم و حتی مادرم هم دیگر من را با این نام می خواند. خاطرات فراوانی از سردار سلیمانی دارم که برای بیان برخی از آنها نیازمند کسب اجازه هستم، مثل خاطرات ایشان در دیدارهای خصوصی با مقام معظم رهبری، دیدار با رهبران جهادی جریان مقاومت، مسئولان سپاه و .... امید است روزی بابی باز شود و این خاطرات مغفول نماند.

وی ادامه داد: زمانی در نمایشگاه بین المللی کتاب با اثری به نام «هانیبال، پدر استراتژی نظامی» مواجه شدم و آن را خریدم و مطالعه کردم، دریافتم هانیبال کابوس رومیان بوده و در نظامی گری اقدامات شگفتی انجام داده است، وقتی این کتاب را خواندم پیش خود گفتم اگر هانیبال پدر استراتژی نظامی است پس سردار سلیمانی ما کیست؟!

درخواست سردار درباره خاطراتش

دوست و همرزم سردار سلیمانی تصریح کرد: سردار سلیمانی روضه ای خصوصی در منزل پدری‌اش داشت، معمولاً اگر در منطقه بودم تماس می گرفت و من هم می رفتم و روضه می خواندم، در یکی از جلسات داستان هانیبال را مختصر تعریف کردم و بعد خطاب به پدر سردار گفتم: امروز از شمال آفریقا تا عراق و یمن و ... دشمنان از فرزند شما می ترسند!! و به بیان برخی خصایص و ویژگی های حاج قاسم پرداختم. وقتی از منبر پایین آمدم سردار به من گفت: شیخ صلاح تا من زنده ام از من تعریف نکن اما بعد از شهادتم هر چه را برایت گفته ام بازگو کن.

اشراری که عاشق سردار شدند ...

وی با بیان اینکه بخشی از زندگی سردار سلیمانی به دوران فرماندهی عملیات جنوب شرق مربوط می شود، گفت: ایشان در آن دوران با اشرار مبارزه می کرد، اشراری که در منطقه حتی چینی ها و اروپایی ها را گروگان می گرفتند! برقراری امنیت جنوب شرق در قرارگاه قدس از زیباترین کارهای سردار است مهم آنکه سردار سلیمانی در طرح «احرار» به آن اشرار زمین داد و زمینه زندگی سالم را برایشان فراهم کرد آنها بعدها خود تفنگ در دست گرفتند و مدافع امنیت در منطقه جنوب شرق کشور شدند، بسیاری از آنها از ما بیشتر در شهادت سردار داغدار هستند!

وی با اشاره به عشق و علاقه اطرافیان و دوستان به حاج قاسم سلیمانی، ابراز کرد: وقتی سردار به کرمان می آمد ما متوجه می شدیم و همه عاشقانه دور ایشان جمع می شدند، حلقه ای چهار پنج نفره بودیم که هر جا شهید می رفت ما هم می رفتیم. منطقه رابُر کرمان زادگاه سردار منطقه ای زیبا است و از سنت های مردم این دیار چیدن قارچ های خوشمزه از دل کوه است؛ زمانی سردار تماس گرفت و گفت: فردا با هم به بهانه چیدن قارچ پیاده روی داشته باشیم.

نظر سردار درباره احمد شاه مسعود

حجت الاسلام شمس الدینی افزود: آن زمان تازه احمد شاه مسعود مهمان ایشان شده بود و من می خواستم درباره ارتباط سردار با وی مطلع شوم، حاج قاسم گفت: اگر از مرزبندی هایی که ما به عنوان شیعه و اهل سنت درست کرده ایم، خارج شویم حرف بسیار داریم، دست ما را برخی از باورهای ناصحیح دینی مذهبی بسته است. سردار سلیمانی می گفت: کاش زمانی که احمد شاه مسعود یکه و تنها مقابل امپریالسم ایستاد من فرمانده نیروی قدس بودم و او را کمک می کردم. ایشان تاکید داشت که مسلمانان شرق آسیا مدیون احمد شاه مسعود هستند و او بود که یک تنه در دره پنجشیر ارزش های افغانستان را حفظ کرد. سردار معتقد بود اگر شاه مسعود در صدر اسلام بود نامش به عنوان یکی از صحابی بزرگ می درخشید و در کنار چهره هایی همچون مالک اشتر قرار می گرفت!

وی در ادامه ابراز کرد: سردار سلیمانی معتقد بود شاه مسعود فارغ از باورهای مذهبی در مقابل استکبار و کمونیسم و قدرت آن روز ایستاده بود، ایشان بر مشترکات مذهبی در عرصه استکبارستیزی تاکید داشت. مکتب سردار سیلمانی را باید از این مواضع بررسی کنیم. سردار می گفت: آنقدر که داعش از اهل سنت در شمال عراق کشت شیعه را نکشت! داعش محصول تفکری انحرافی و برداشت ناصحیح و اشتباه از آیات جهاد و آراء سید قطب است. بسیاری از ملحقان داعش یک روزی در بوسنی هرزگوین کنار بچه های ما می جنگیدند ... شیخ صلاح شماها موظفید در این باره روشنگری کنید.

دوست و همرزم سردار سلیمانی در ادامه تاکید کرد: سردار سلیمانی می گفت: از افتخارات زندگی من پررنگ کردن نقش مراجع در مبارزه با داعش است وگرنه داعش همه عتبات مقدسه ما را نابود می کرد! پیروان همه مذاهب و مکاتب ما را ناجی خود در مقابل داعش می دانند خدا می داند داعش چه جنایاتی علیه ایزدی ها انجام داد و چه فرزندان نامشروعی را بر جای گذاشت و ناموس‌شان را حلال اعلام کرد!

باید آمریکا را به واکنش وادار کنیم

حجت الاسلام شمس الدینی ابراز کرد: روز عید فطر سال 98 و فردایش در محضر سردار سلیمانی بودم، درباره شرایط خلیج فارس از سردار پرسیدم، ایشان گفت: همیشه نباید منتظر باشیم آمریکا عملی کند و بعد ما عکس العمل داشته باشیم باید برخی مواقع ما آنها را به واکنش وا بداریم یک جاهایی ما باید زهره‌چشم بگیریم، وقتی به منافع ما لطمه می زنند تا بیخ گوششان می رویم! سردار در این باره به شورای امنیت ملی برنامه داد بود؛ مکتب سردار را باید در این حوزه ها جستجو کرد.

وی در ادامه گفت: روزی در دفتر سردار منتظر دیدار با ایشان بودم که بانویی کرمانی تماس گرفت و گفت که دخترش به دلیل شرایط بدحجابی دستگیر شده است، سردار فورا پیگیری کرد تا  آن دختر آزاد شود و بعد گفت: روزی که وارد سپاه شدم پیراهن آستین کوتاه بر تن داشتم و به این دلیل رد صلاحیت شدم در حالی که بشدت شور حضور در سپاه را داشتم؛ نمی دانی وقتی رد صلاحیت شدم، چه حالی داشتم؛ غالب قضاوت ما درباره جوانان اشتباه است. وی تاکید داشت نباید از باطل گریزان بود.

دوست و همرزم شهید سلیمانی با اشاره به خاطره ای دیگر از سردار سلیمانی، بیان کرد: خانمی از همشهریان ما پایان نامه ای درباره موضوع وقف داشت و سراغ من آمد و می دانست من با سردار در ارتباط هستم، گفت: باید از سردار سلیمانی حلالیت بطلبم، چون برای اینکه بتوانم بخشی از مخارج دانشگاه را تامین کنم، عکس سردار را بالای تختم نصب کردم و به همه گفتم: سردار سلیمانی دایی من است!

حر لشکر سردار ...

وی اضافه کرد: اتفاقاً در پرواز هفته بعد همراه با سردار بودم ماجرا را برای ایشان تعریف کردم، حاج قاسم گفت: او را فردا بفرست بیاید کاری میدانی برایش دارم. باقی ماجرا را آن دختر خانم تعریف کرد و گفت: سردار در دیدار با من گفت: شما باید یک عکس با دایی خودت داشته باشی! بعد شماره همسر شهید بادپایی را به من داد و خواست سوالاتی را از او بپرسم. سردار برای تحقیق درباره شهید حسین بادپا به آن خانم گفته بود هر امکاناتی بخواهی در اختیارت می گذارم اصلا موضوع پایان نامه ات را تغییر بده!

حجت الاسلام شمس الدینی گفت: سردار سلیمانی می گفت: بادپایی حر لشکر من بود ... زمانی برای دید و بازدید سردار رفته بودم، با شهید بادپایی و سردار عکس گرفتیم، سردار گفت: ایشان به زودی در لبنان شهید می شود و من تحمل گذاشتن وی در قبر را ندارم. شهید بادپا در دوران جنگ بنابر دلایلی جبهه را ترک کرد و پرونده ای برایش تشکیل دادند اما بعد از جنگ در عملیات با اشرار جانانه کنار من جنگید.

وی افزود: 40 روز نشد که آقای بادپا توسط داعش دستگیر و شهید شد، پیغام دادند در صورتی پیکر او را می دهیم که فلانی و فلانی را تحویل دهید، اما همسر شهید گفت: شهید وصیت کرده با جنازه من معامله نکنید.

حجت الاسلام شمس الدینی با اشاره به روحیه مسئولیت پذیری بالای سردار سلیمانی، خاطرنشان کرد: ایشان می گفت مقام معظم رهبری بدون هیچ تشریفاتی منِ بچه عشایر را به فرماندهی سپاه قدس منصوب کردند، دلم می خواهد آقا را روسفید کنم و از من راضی باشند ... از افتخارات من این است که رهبری نظر من را می پرسند و بعد می گویند به همان عمل کن.