آخرین اخبار
کد خبر : 22362 تاریخ ثبت : 1401/4/24 12:18:36

اصل توجه به محیط و مخاطب در امر تبلیغ دین

آیه ۴ سوره مبارکه «ابراهیم» از تعبیر «لسان قوم» در تبلیغ و تبیین دین از سوی پیامبران استفاده کرده که معنایی فراتر از سخن گفتن به زبان همان قوم دارد و به این امر اشاره می‌کند که در امر تبلیغ باید به محیط و مخاطب و سطح فکری جامعه آن روز توجه کرد و با ادبیات قابل فهم توده‌های مردم با آنها سخن گفت و این درسی کلیدی برای مبلغان دین است.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ، در دیدار اخیر رهبر انقلاب اسلامی و مبلغان و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور، ایشان پیرامون مسئله تبلیغ و تبیین دین به آیات متعددی از قرآن استناد کردند؛ ۲۵ سوره «حدید»، ۶۴ سوره «نسا»، ۱۰ سوره «فاطر»، ۱۷ سوره «یس»، ۲۰ سوره «آل عمران»، ۳۹ سوره «احزاب»، ۶۲ سوره «اعراف»، ۱۲۵ سوره «نحل»، ۲۴ سوره «انفال»، ۴ سوره «ابراهیم» و ۱۲۰ سوره «توبه».

یکی از آیات که بر ضرورت فهم مخاطب و سخن به زبان او تأکید می‌کند آیه ۴ سوره «ابراهیم» است که ایشان براین مبنا فرمودند: «سابق ما نصیحت می‌کردیم جوان‌ها را و برحذر می‌داشتیم از رفیق بد، مصاحب بد؛ حالا مصاحب بد داخل جیبش است، صفحه مصاحبِ بد جلوی چشمش است، همه چیز در آن هست. این مخاطب را بشناسید. اگر چنانچه ما مواد تبلیغی‌مان و شیوه تبلیغ‌مان متناسب با این وضعیت مخاطب نباشد، ناموفق خواهیم بود. این نکته اول. احتمال دارد که یکی از مصادیق یا یکی از معانی این آیه‌ شریفه‌ «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه‌‌» همین باشد. اینکه حالا مثلاً اگر برای مردم ترک‌زبان پیغمبری فرستادند او بایست ترک‌زبان باشد، خب اینکه بدیهی است، بدون این که معنی ندارد؛ احتمال می‌دهم که این «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» یعنی با همان ترکیب فکری و ذهنی قوم باید حرف بزند، صحبت کند، تبیین کند.»

متن آیه: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»

ترجمه آیه: «و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم، تا [حقايق را] براى آنان بيان كند. پس خدا هر كه را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند، و اوست ارجمند حكيم.»

شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که واژه «لسان قوم» در این آیه تنها به معنای صحبت پیامبران به زبان همان قومی است که از سوی خداوند به سمت آنها فرستاده شده‌اند اما این یک برداشت و تفسیر ظاهری و سطحی است و مفهوم اصلی آن این است که پیامبران در کار تبلیغ باید آسان، قابل فهم و براساس سطح فکری و فرهنگی مخاطب خود سخن بگویند تا توده‌های مردم سخن و پیام پروردگار را درک کرده و بپذیرند.

همچنین شبهه‌ای که در ذیل این آیه مطرح می‌شود این است که سخن گفتن پیامبران به زبان قوم خود به ویژه در خصوص پیامبر اکرم (ص) با جهانی بودن اسلام منافات دارد اما خداوند در این آیه نفرموده: «مآ أَرْسَلْنا رَسُولا إلاّ مَنْ یفْهَمُ لِسانَه»، بلکه فرموده: «وَ ما اَرسَلْنا مِن رَسول اِلاّ بِلِسانِ قَومِه» و از آن جا که لسان پیامبر و قومش از طرق مختلف قابل فهم و ترجمه است، به همین جهت براى سایر اقوام، فهمیدن لسان پیامبر(ص) به آسانى ممکن است.

به عبارتی لسان قوم بیانگر این است که در امر تبلیغ و بیان یک مسئله باید به محیط و مخاطب توجه کرد، چه بسا یک ادبیات برای یک محیط و مخاطب مؤثر و کارساز باشد اما سخن گفتن با همان ادبیات در محیط دیگر و در مواجهه با مخاطب دیگر، اثر نامطلوب برجای بگذارد. پس فهم چگونه سخن گفتن و تبلیغ و تبیین و شناخت مخاطب موجب می‌شود که راه گفت‌وگو و ارتباط فکری باز بماند و مخاطب نیز به سمت مبلغ کشش و جاذبه پیدا کند و این یکی از رسالات مهم پیامبران است.

همچنین با وجود جهانی بودن دعوت اسلام سخن گفتن با زبان قابل فهم قوم عرب مسئله‌ای اجتناب‌ناپذیر است زیرا هر پیامبری از جمله پیامبر اسلام(ص) در درجه اول با قوم، قبیله و جامعه‌ای که از میان آنها برخاستند، ارتباط داشتند و نخستین شعاع وحی به وسیله پیامبران بر آنها می‌تابید، و نخستین یاران و یاوران آنها از میان آنان برگزیده می‌شدند، بنابراین پیامبر باید به زبان آنها و لغت آنها سخن بگوید «تا حقایق را به روشنی برای آنان آشکار سازد» (تفسیر نمونه). براین مبنا دعوت پیامبران از طریق تبیین و روشنگری و تعلیم و تربیت با همان زبان معمولی و رایج و قابل فهم صورت می‌گرفته است، نه از طریق یک زبان یا روش مرموز و ناشناخته.

به عبارت دیگر این آیه بیان می‌دارد اینکه کتاب هر پیامبرى را به زبان قوم او فرستادیم به این معنا نیست که نبوت و رهبرى آن پیامبر نیز مخصوص همان امت بوده است. اینکه زبان یک پیامبر و یا کتاب او به زبان قوم وى بوده، هرگز گواه بر اختصاص نبوّت او به قومش نیست.  درباره اسلام نیز این امر کاملا روشن است که اسلام فوق نژاد، قوم و زبان است و تمام جهانیان را مخاطب خود مى‌داند و عربى بودن قرآن به دلیل عدم وجود یک زبان بین‌المللى قابل فهم برای مردم در آن زمان، دلیلی بر نژادى بودن اسلام نیست.

در ادامه آیه پس از مسئله تبیین و تبلیغ دین از سوی پیامبران، به این امر اشاره می‌کند که «خداوند هر کس را بخواهد گمراه می‌کند و هر کس را بخواهد هدایت می‌نماید»؛ این بدان معنا است که در نهایت هدایت یا گمراهی افراد، در اختیار پیامبران نیست و رسالت آنها همان ابلاغ و تبیین پیام‌ها و دستورات الهی است و راهنمایی اصلی بندگان توسط خداوند انجام می‌گیرد و افراد براساس اختیار و اراده خود انتخاب می‌کنند که به ابلاغ پیامبران لبیک گفته و مسیر هدایت را طی کنند یا آن را قبول نکرده و در مسیر گمراهی حرکت کنند. لذا این بشر است که خود مسیر هدایت یا گمراهی را انتخاب می‌کند.

براین اساس می‌توان گفت پیامبران در امر تبلیغ باید با فرهنگ، زبان و سطح فکری عمومی مردم زمان خود آشنا بوده و طبق فهم آنان تبليغ کنند. لذا تبلیغ بايد با شيوه‌اى ساده، صريح و روشن انجام گیرد تا براى عموم قابل فهم باشد. این باعث می‌شود که افراد بهانه‌ای برای نپذیرفتن پیام الهی نداشته باشند.

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه