آخرین اخبار
کد خبر : 22425 تاریخ ثبت : 1401/5/8 20:07:37

شیخ اشراق؛ فیلسوفی که توجه ویژه‌ای به قرآن داشت

بدون تردید سهرودی یکی از بزرگترین فیلسوفان مسلمان است که تأثیر بسیار زیادی بر فلسفه اسلامی و همچنین فیلسوفان بعد از خود گذاشته است. کریم مجتهدی معتقد است:‌ سهروردی بیش از هر متفکر ایرانی آیات قرآن را در آثار خودش به زبان فارسی و عربی آورده است اما مسئله‌ای که کمتر به آن توجه می شود شباهت افکار سهروردی با برخی از متفکران دوره تجدید حیات فرهنگی در غرب است.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ،  دوشنبه هشتم مرداد، روز بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی است. شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهاب‌الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد زنجان است. وی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ ایران است که حکمت خسروانی ایران باستان را احیا کرد. وی در اصول فقه و فقه نیز ید طولایی داشته و شاعر هم بوده‌است. او همچنین بنیانگذار فلسفه اشراقی است که در مقابل فلسفه ارسطویی(مشاء) عرض اندام کرده است. بی‌تردید سهرودی یکی از بزرگترین فیلسوفان مسلمان است که تأثیر بسیار زیادی بر فلسفه اسلامی و همچنین فیلسوفان بعد از خود گذاشته است.

رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه درباره سهروردی و اهمیت وی می‌گوید: او فلسفه را به زبان فارسی به ما آموخت. فلسفه، زبان دارد. فلسفه زبان می‌خواهد. اگر من به‎ عنوان دانشجوی فلسفه از سهروردی هیچ چیز یاد نگیرم یا با همه نظرهایش نتوانم کنار بیایم و حتی اگر هیچ یک از نظرهایش را نتوانم بپذیرم، حداقل از او زبان فلسفه می‌‎آموزم و بدانیم که اگر از او و امثال و نظایر کم‌تعداد او این زبان را نیاموزیم، فلسفه یاد نمی‌‎گیریم. می‌‎دانم که می‌فرمایید مگر یک آلمانی یا فرانسوی یا انگلیسی یا آمریکایی فیلسوف نمی‌‎شود؟ مگر آنجا‎ها فلسفه نیست؟ مگر ایرانیانی نیستند که با سهروردی سر و کاری ندارند و در اروپای غربی و ژاپن و استرالیا تفلسف می‌کنند و حتی صاحب نظر در فلسفه هستند؟ من کسانی را می‌‎شناسم که متصف به این صفات هستند، اما آن‎ها هم اگر فیلسوف هستند باید با زبان فلسفه آشنا باشند و با آن زبان فکر کنند.

ایجاد طرحی نو در فلسفه

غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه درباره سهروردی می‌گوید: سهروردی مسلما در دورانی زندگی می‌‎‌‌کرد که هنوز از غرب جدید و سرآمدان فلسفه آن چون هگل اثری نبود اما باید گفت که سهروردی حتی فلسفه دوران خودش را چه در یونان و چه در ایران باستان و دنیای اسلام مورد بررسی قرار داده بود و خط بطلان بر نظریه فلسفی زمانه خود که متأثر از ارسطو بوده کشیده بود و در واقع طرحی نو در فلسفه و حکمت و سیر تاریخی آن درانداخت و پایه مبادی حکمت الهی در فلسفه را تأسیس کرد.

از نظر منوچهر صدوقی سها، پژوهشگر و مدرس حکمت اسلامی، ابن عربی و اتباع ابن عربی که از ولایت حرف می‌زنند، می‌گویند که نبوت از مراتب ولایت است. هیچکسی به نوبت نمی‌رسد الا از طریق ولایت. این دیگر از جمله مسلمات مکتب ابن عربی است. اما ولایت از اسماً الهیه است به تعبیر خودش و نبوت از اسماً منقطع است و تمام می‌شود. ولایت چون از اسماً الهیه است دولتش از ازل تا به ابد جاری است. هیچ زمانی نیست که خالی از ولی بوده باشد. این معنا متخذ از شیخ اشراق است. پس دو مبنای برین نخستین در معارف اسلامی عین همدیگرند.

صدوقی سها می‌گوید: برای ما جای شبهه نیست که یکی از اضلاع نظام فکری ابن عربی، دستگاه فلسفی شیخ اشراق است. می‌دانیم که شیخ اشراق مدتی را در اصفهان تحصیل کرده است. استاد او در اصفهان متصل می‌شود به ابن سینا. استاد دیگر او در شامات فخرالدین ماردینی است که او هم متصل می‌شود به ابن سینا و هموست که قصیده ابن سینا را هم شرح کرده است. شیخ اشراق در مراغه به همراه فخر رازی در درس مجدالدین جیلی حاضر شده‌اند. جیلی شاگرد غزالی است و غزالی هم شاگرد عمر خیام است و خیام شاگرد بهمنیار که او شاگرد ابن سیناست.

دیدگاه سهروردی درباره زیبایی

ان‌شاءالله رحمتی، پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی درباره «رساله عشق» سهروردی می‌گوید: سهروردی حقیقت عشق را برای مخاطب بیان می‌کند.مضمون سهروردی در رسانه عشق، به شدت مورد نیاز جهان امروز است که از بحران عشق رنج می‌برد. عشق بدان معنا که ما در این عالم چیزی را دوست داشته باشیم و به خاطر خود او، دوستی را نثار آن کنیم، معنا می‌شود. سهروردی پدیدار حسن و عشق را نجات می‌دهد و این عشق، همانا عشق عفیف است. به مانند آنچه پیامبر(ص) می‌فرمود کسی که عاشق شود و عشقش را کتمان کند و عفت عشق را نگاه دارد -یعنی آن را به خاطر خودش بخواهیم- پدیدار عشق هم نجات خواهد یافت. زیبایی در جهان ما بی مقدار و خوار شده است؛ خاصه زیبایی بشری که اساساً در جهان ما نمود دارد. گروهی زیبایی را دست مایه شهوت می‌دانند؛ حتی امروز بر زیبایی قیمت می‌گذارند و اگر فردی حائز جمال است، در کارهای تبلیغی و هنری ارزش گذاری می‌شود.

وی با بیان اینکه امروز زیبایی به کالای تجاری و امری اقتصادی تبدیل شده است، گفت: از نظر سهروردی و حکیمان ما، زیبایی مظهری از خداوند است و اتفاقاً وقتی درباره حسن سخن می‌گوید و ماجرای ورود زیبایی را به عالم روایت می‌کند، اشاره دارد که حسن، فرزند عقل کل است؛ بنابراین سهروردی می‌خواهد جایگاه حسن را برای ما تبیین کند و وقتی آن را فهم کردیم، آن هنگام چیزی در عالم وجود دارد که شایسته عشق ورزیدن است.

ایرانی‌ها هنوز شیخ اشراق را نشناخته‌اند

غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه معتقد است: ایرانی‌ها ۸۰۰ سال است که شیخ اشراق را نشناختند چون او می‌گفت که من آمده‌ام حکمت خسروانی را احیا کنم. حکمت خسروانی هم همان حکمتی است که همه دنیا از جمله غربی و عرب‌ها با آن دشمنی دارند. منظور از حکمت خسروانی همان حکمت زرتشت و فلسفه نور و آئین مهر است. از همین جا می‌توان دلیل مخالفت ایرانی‌ها با این حکمت را فهمید. شیخ اشراق قائل به اصالت نور است در حالی که ملاصدرا قائل به اصالت وجود است. سهرودی به ملاصدرا می‌گوید بهتر است که تو هم به جای وجود بگویی نور، بنابراین اختلاف این دو فیلسوف با یکدیگر ظاهری است ناگفته نماند که بنده خودم صدرایی هستم ولی معتقدم ملاصدرا کمی یونانی زده است در حالی که سهرودی ایرانی خالص است.

سیدحسین نصر، استاد فلسفه معتقد است: شیخ اشراق مکتبی نوین در فلسفه اسلامی تاسیس کرد که با وجود شارحان مهمی چون شمس الدین شهرزوری و قطب الدین سبزواری در ایران و بسیاری از سرزمین‌های اسلامی اشاعه یافت. او با بهره‌گیری از حکمت ایمانی و قرآنی، میان حکمت یونانی و خسروانی ایران باستان آشتی برقرار کرد و وحدتی عقلایی بین فرهنگ فلسفی ایران باستان و ایران اسلامی به وجود آورد. این فیلسوف اسلامی راه اندیشه را به سوی ذوق و اشراق باز کرد و تلفیقی بنیادی بین حکمت بحثی و ذوقی پدید آورد. سهروردی نه فقط فکرش از لحاظ فلسفی تعلیم دیده بلکه روح و روانش نیز پالایش یافت و حکمت در تمام وجودش تحقق یافته بود.

توجه سهروردی به آیات قرآن

کریم مجتهدی، استاد فلسفه دانشگاه تهران درباره سهروردی می‌گوید: سهروردی آثار بسیاری از خود به جای گذاشته که اغلب آن آثار و مهمترین اثر او که «حکمه الاشراق» باشد در نزد ماست. اما در پژوهش‌ها و کارهای تحقیقی که طی سال‌های اخیر درباره سهروردی صورت گرفته، متخصصان جدید‌تر، به ویژه آنهایی که نظر به جمع‌آوری و تنظیم کل آثار سهروردی داشته‌اند و دارند، نوشته‌های او را در شش گروه فهرست می‌‌کنند ولی من از آنجا که با کل آثار سهروردی به نحو مستقیم آشنا نیستم، ترجیح می‌دهم به همان تقسیم‌بندی متداول چهارگانه اکتفا کنم و بحث‌های فنی‌تر را در این زمینه به عهده افرادی بگذارم که در این زمینه صاحب‌نظر محسوب می‌شوند.

مجتهدی معتقد است:‌ سهروردی بیش از هر متفکر ایرانی آیات قرآنی را در آثار خودش به زبان فارسی و عربی آورده است اما مسأله‌ای که کمتر به آن توجه می شود شباهت افکار سهروردی با برخی از متفکران دوره تجدید حیات فرهنگی در غرب است. علت هم روشن است، چون منابع مشترکی دارند. چگونه می‌شود یک نفر در قرن ۶ هجری در ایران شباهتی با متفکران قرن ۱۵ میلادی داشته باشد؟ پاسخ روشن است چون منابع مشترکی در ترکیه و بیزانس وجود داشتند که این مسائل باید تحقیق شوند

امیرعباس علیزمانی، استاد دانشگاه تهران می‌گوید: سهروردی داستان خودش و سرنوشتش و معنا را در یک داستان کوتاه به نام غربت غربیه جمع کرده است. به نظرم هم ابن سینا و هم سهروردی جدای از کتاب‌‌های مفصل حکمت بحثی و ذوقی زبان دیگری را انتخاب کردند و به نظر می‌‌آید داستان معنا را جز با این زبان نمی‌‌شود بیان کرد. در خود قرآن هم داستان آدم در جاهای مختلف قرآن مطرح شده است که تماماً حالت روایت است. سهروردی در رساله عقل سرخ می‌‌گوید اگر خضر شوی از کوه قاف آسان توانی گذشت. به نظر می‌‌آید قصه غربت غربیه این تردید را برطرف می‌‌کند چون وقتی سهروردی می‌‌گوید من در این قصه هستم یعنی من این مسیر را طی کردم. اتفاقاً سهروردی به قصه حی بن یقظان اشاره می‌‌کند و نکته عجیبی را می‌‌گوید و آن اینکه داستان او سرشار از نکات و رمزهای عرفانی است ولی از یک چیز خالی است و آن طامه کبری است. طامه کبری مواجهه انسان با مرگ و قیامت است. سهروردی می‌‌گوید ابن سینا در آنجا قدم در راه گذاشته ولی سهروردی نقطه عزیمتش آن نقطه‌‌ای است که ابن سینا به پایان رسانده است.

غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره سهروردی معتقد است:‌ راهی که سهروردی طی کرد کمک بسیاری برای پدید آمدن حکمت متعالیه کرده است. ملاصدرا دوباره به وجود ابن سینا برگشت، اما به این وجود اوصافی را نسبت داد که سهروردی به نور نسبت داده بود یعنی گویی شیوه بیان و نکات مورد نظر سهروردی در حکمة الاشراق را گرفت و آنها را به وجود نسبت داد؛ اصالت وجود، وحدت وجود، تشکیک وجود و ... همه اینها اصول حکمت متعالیه ملاصدراست که برای بیان آنها اولین مثالی که زده می شود همین نور است. هیچ کس نیست که نور را و هم تلقی کند. اصلا اینقدر نور ظهور و بروز دارد که اصالت داشتن نور احتیاج به دلیل ندارد. وحدت نورها هم در فلسفه سهروردی مطرح است.

تلاش برای تحقق جامعه مبتنی بر حکمت

نصرالله پورجوادی، عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی می‌گوید:‌ نام فهلوی را شیخ اشراق در آثار خود برای نامیدن فلسفه و فیلسوفان ایران‌شهری در پیش از اسلام به کار برده و از شخصیت‌هایی مانند فریدون به عنوان «الفهلویون» یاد کرده است. فلسفه‌ای که سهروردی آن را پایه‌گذاری کرده و حکمت اشراقی یا حکمت نوریه نامیده، فلسفه‌ای است که متافیزیک آن براساس نور و مراتب آن بنا شده است. سلسله مراتبی که از نورالانوار که نور محض است آغاز می‌شود و با صدور انوار مختلف پیش می‌رود تا به تاریکی برسد. بدین ترتیب نور مفهوم اصلی و اساسی فلسفه سهروردی و کم‌وبیش نظیر مفهوم وجود در فلسفه مشائی است و سلسله مراتب نور که از نورالانوار صادر می‌شود و تجلی می‌کند شبیه به سلسله مراتب وجود در فلسفه مشائی است که در آن، عقل اول و دوم و سوم به ترتیب از واجب‌الوجود پدید می‌آیند تا به نازل‌ترین مرتبه وجود که عالم اجسام است، برسند.

قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: فیلسوفان اسلامی هرگز در دیدگاه آرمانشهری قرار نمی‌گیرند بلکه همواره به دنبال رسیدن به جامعه معقول و مطلوب هستند. بنده با این مخالف هستم که فارابی و سهروردی را با دیدگاه آرامان شهری بخوانیم، معلوم است که این نادرست است چرا که همه فضیلت‌های چهارگانه‌ فارابی و تمام ویژگی‌های دوازده گانه او قابل تحقق است. جامعه مبتنی بر حکمت که سهروردی به دنبال آن بود جامعه ایرانشهری نیست بلکه جامعه مبتنی بر حکمت سراسر نور الهی است؛ بنابراین هرگز نباید فیلسوفان ایرانی در ذیل فیلسوفان و سنت‌های یونانی مطالعه شوند.

منابع

۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین (۱۳۳۹). «جمعی از فلاسفه». مکتب تشیع (۴): ۳۷۰.
۲. خبرگزاری کتاب ایران، بایگانی‌شده در ۸ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine، اشراق یعنی سپیده صبحگاهی، طلیعه فجر- اعتقاد دینانی دربارهٔ سهروردی.
۳. «وصیت سهروردی چه بود؟». مشرق نیوز. ۲۰۱۶-۱۱-۲۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۱۱.
۴ . «زندگینامه: شیخ شهاب الدین سهروردی (۵۳۳–۵۷۰)». همشهری آنلاین. ۲۰۰۹-۰۸-۰۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۱۱.
۴. «شهاب‌الدین سهروردی، فیلسوف نامدار ایرانی و احیاگر حکمت خسروانی». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۱۱.
۵. بانک جامع مدفن اولیا، دانشمندان، بزرگان و مشاهیر، مدفن بایگانی‌شده در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine، مدفن سهروردی در حلب
۶. اهمیت شهاب‌الدین سهروردی در فلسفه اسلامی، رضا داوری اردکانی، ۱۳۹۵، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
۷. سهروردی خط بطلانی بر نظریه فلسفی متأثر از ارسطو کشید، غلامرضا اعوانی، ۱۳۹۳، پایگاه اطلاع‌رسانی علوم انسانی
۸. ابن‌عربی در بحث اثبات ولایت، متاثر از سهروردی است، ۱۴۰۱ منوچهر صدوقی سها، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
۹. از نظر سهروردی، زیبایی مظهری از خداوند است، ان‌شاالله رحمتی، ۱۳۹۹، خبرگزاری مهر،
۱۰. سهروردی فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داد، غلامحسین ابراهیمی دینانی، ۱۳۹۵ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
۱۱. سهروردی شهاب وار آسمان حکمت و فلسفه اسلامی را منور کرد، سیدحسین نصر، ۱۳۸۳، ایرنا،
۱۲. گفتگو با دکتر کریم مجتهدی درباره «سهروردی و افکار او»، ۱۳۹۴، مرکز دایره المعارف برزرگ اسلامی
۱۳. تحقق معنای زندگی در نگاه سهروردی، امیرعباس علیزمانی، ۱۴۰۱، خبرگزاری ایکنا،
۱۴. بحث نور سهروردی راه را برای آشتی دین و فلسفه هموار کرد، غلامعلی حداد عادل، ۱۳۹۸ خبرگزاری مهر
۱۳. حکمت اشراق متأثر از مانویه است، نصرالله پورجوادی، ۱۴۰۰، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
۱۵. شهاب الدین سهروردی؛ شیخ عظیم و احیاگر فلسفه نور، قاسم پورحسن، ۱

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه