آخرین اخبار
کد خبر : 23104 تاریخ ثبت : 1401/10/6 19:21:41

شباهت‌های مسیح(ع) و امام زمان(عج)/ ماجرای اقتدای عیسی‌بن‌مریم(ع) به مهدی فاطمه(س)

حجت‌الاسلام جوانشیر با اشاره به شباهت‌های حضرت عیسی(ع) و امام زمان(عج)، گفت: بنابر آموزه‌های روایی پس از ظهور، حضرت عیسی(ع) با اقتدا به حضرت مهدی(عج) در نماز عملاً ولایت و رهبری را از آنِ حضرت مهدی(عج) معرفی می‌کند و ایشان را مقتدای خود بر می‌شمارد.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از شبستان ، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) که بنابر روایات اهل‌بیت(ع) نقشی ویژه در دولت کریمه امام زمان(عج) دارند و به منظور بررسی ابعاد این نقش‌آفرینی با حجت‌الاسلام «موسی جوانشیر»، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت و مؤلف کتاب «مقایسه شخصیت منجی موعود شیعه و مسیحیت» گفتگو کرده‌ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می‌شود:

 

شباهت‌های مسیح(ع) و امام زمان(عج)/ ماجرای اقتدای عیسی‌بن‌مریم(ع) به مهدی فاطمه(س)

 

بین حضرت عیسی‌بن مریم(ع) و امام مهدی(عج) از نظر غیبت از انظار و دوری ظاهری از امت و پیروان، چه شباهت‌هایی وجود دارد؟

تولد هر دوی این بزرگواران معجزه‌گونه بوده است. حضرت عیسی(ع) بدون پدر و با عنایت خداوند متعال متولد شد و در مورد حضرت مهدی(عج) نیز آثار حمل در مادرشان تا هنگام ولادت مخفی ماند؛ علاوه بر این، سنتی از عیسی(ع) در امام مهدی(عج) وجود دارد، امام صادق(ع) در این باره فرمودند: «در قائم شباهتی است به عیسی(ع)؛ چنان که در او ‌یهود و نصارا عقیده‌های خلاف پیدا کردند همچنین درباره قائم(عج) نیز عقیده‌های خلاف پیدا خواهند کرد. پس بعضی منکر او شوند و بعضی گویند متولد نشده و بعضی گویند یازدهم عقیم بوده و بعضی گویند امامت منحصر به دوازده نیست بلکه به سیزده و بیشتر نیز تجاوز کند و بعضی گویند روح قائم در هیکل غیر او نطق کند».

دیگر وجه شباهت میان حضرت عیسی(ع) و امام مهدی(عج) این است که هر دو منجی، زنده‌اند و عمر هر دوی آن‌ها طولانی است. کتاب‌های آسمانی درباره هر دو منجی بشارت‌هایی داده و اوضاع بهبود یافته جهان با آمدن آن‌ها را به امت‌های گذشته نوید داده‌اند.

 

میان عیسی‌بن مریم(ع) و حضرت بقیة الله الاعظم(عج) از نظر ویژگی‌ها و خصوصیات فردی و نوع نجات بخشی چه شباهت‌هایی در آموزه‌های دینی تصریح شده است؟

هر دو شخصیت از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و دارای مقام عصمت و پرهیز از خطا و گناه و آبرومند در پیشگاه حضرت حق هستند؛ خداوند به هر دوی ‌ایشان اذن تصرف در نشئه طبیعت را عطا کرده لذا صاحب معجزه و کرامت‌اند؛ علاوه بر این، القاب هر دوی آن حضرات(ع) اشاره به رسالت آن‌ها در مسئله نجات جهانی دارد. هر دو دارای غیبت‌اند اما یکی آسمانی و دیگری زمینی.

 

درباره اعتقاد به منجی آخرالزمان بین اسلام و مسیحیت چه قرابت‌هایی وجود دارد؟

بشارت ادیان الهی مبنی بر پیروزی حق و نابودی باطل تاکنون در تاریخ تجربه نشده و صرف ادعاست، اما اعتقاد به مهدویت نقش مهمی در حل این شبهه دارد؛ زیرا قرآن به صراحت می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُ‌ها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. و نیز در آیه ۵ از سوره مبارکه قصص می‌فرماید: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛ و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، وایشان را وارث [زمین] کنیم.

در فرهنگ مسیحی نیز همین اعتقادِ غلبه حق بر باطل به وضوح و روشنی وجود دارد. در مزامیر داوود آمده است: «و مسیح می‌آید و جهان پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد».

 

نسبت به زمان ظهور منجی آیا در مسیحیت و اسلام تصریح و پیشگویی‌هایی هست، قرابت اسلام و مسیحیت در این مسأله چه کیفیتی دارد؟

زمان ظهور مخفی است و هیچ یک از این دو دین وقت خاصی را برای ظهور مشخص نکرده‌اند. چنانکه کتاب مقدس از قول حضرت عیسی(ع) بیان می‌دارد: «اما از آن روز و ساعت، هیچ کس اطلاعی ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس » و یا می‌گوید: «پس بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمی‌دانید».

در حوزه تفکر شیعی نیز توقیت (تعیین وقت) زمان ظهور رد شده است و تعیین کنندگان وقت ظهور متهم به کذب شده‌اند و تصریح شده که امر فرج ناگهانی بوده و هر آن باید منتظرش بود. حضرت امام رضا(ع) در این باره می‌فرماید: «زمان قیام موعود مانند قیامت است که کسی جز خداوند آن را نمی‌داند و فرا نمی‌رسد مگر ناگهانی».

 

درباره علائم ظهور نیز می‌توان نشانه‌هایی نظیر آنچه در اسلام و تشیع تصریح شده، در آموزه‌های مسیحیت یافت؟

در کتاب مقدس و در عرصه تفکر مسیحی، برای ظهور منجی و آمدن عیسی(ع) علائم و نشانه‌هایی ذکر شده است. همچون؛ فراگیری ظلم و جرم، ذلت قوم‌یهود، خروج دجال و بروز نشانه‌هایی در آسمان و ماه و ستارگان.

روایات شیعی نیز برای ظهور منجی نشانه‌هایی را ذکر می‌نماید. همچون؛ خروج دجال، خروج یمانی، سفیانی، نداء آسمانی، خسف بیداء و قتل نفس زکیه.

هم اسلام و هم مسیحیت بیان می‌دارند که با ظهور منجی موعود، صلح و صفا تمام کره زمین را فرا می‌گیرد، نعمت فراوان می‌شود، فقر و بیچارگی از بین می‌رود، امنیت کامل برقرار می‌شود، زمین آباد می‌شود، عدل و داد همه جا سایه افکن می‌گردد.

 

مسیحیان منجی گرایی در عصر غیبت را با چه اعمال و از چه طرقی دنیال می‌کنند؟

در میان سنت‌ها و آداب و رسوم مذهبی مسیحیان، به یکسری آیین‌ها و مراسم برمی خوریم که در صورت باورداشت و اعتقاد به رستاخیز و رجعت دوباره عیسی(ع) دارای معنا و مفهوم هستند و الا مبنای معقول و منطقی برای پذیرش و باور ندارند. به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم؛ «تعمید» نشانه ورود به جامعه مسیحیت و بر عهده گرفتن رسالت کلیسا است. این رسالت عبارت است از گواهی دادن به کارهای نجات‌بخش خدا به وسیله عیسی(ع)، «تعمید» چیزی است که هنگام بازگشت عیسی(ع) روی خواهد داد. براین اساس اگر اعتقاد به بازگشت عیسی(ع) نباشد، این آیین بی‌معنا و مفهوم خواهد بود.

دوم عشای ربانی، در آیین «عشای ربانی» که اتحاد مقدس خوانده می‌شود مسیحیت با فرو بردن تکه‌ای نان –که نمادی از جسم عیسی(ع) است در کاسه‌هایی از شراب که نمادی از خون عیسی(ع) است- به صورت نمادین بدن خود و عیسی(ع) را در هم می‌آمیزند و با او متحد می‌شوند تا آن گاه که عیسی(ع) باز گردد آنان نیز –که در گوشت و خون با مسیح شریک شده‌اند- با او باز گردند. روشن است که این اسرار مسیحی تنها در این صورت قابل فهم‌اند که در کنار آموزه بازگشت مسیح قرار بگیرند.

دعا برای بازگشت عیسی(ع)، در میان دعاهای مسیحی که در مراسم خاص می‌خواندند، دعا برای تسریع در بازگشت عیسی(ع) جایگاه ویژه‌ای دارد. آنان در بخشی از دعای سال نو می‌خوانند:‌ ای خداوند قدرت خود را ظاهر ساز و بیا. بیا که با حمایت تو ما نجات می‌یابیم و با نجات تو از خطراتی که به واسطه گناهانمان ما را تهدید می‌کند، رهایی می‌یابیم.

نکته قابل ذکر اینکه اولاً جایگاه امام مهدی(عج) بالاتر از جایگاه حضرت عیسی(ع) است. ثانیاً منجی موعود مسیحیت رجعت کننده است. هر چند مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی(ع) بعد از مصلوب شدن، زنده گردید و به نزد خدا رفت: «بالاخره مرا می‌کشند اما من روز سوم دوباره زنده می‌شوم»؛ و یا «بعد از مصلوب شدن در حالی که ‌ایشان را برکت می‌داد، از روی زمین جدا شده به طرف آسمان بالا رفت». به اعتقاد مسیحیان منجی موعود در میان مردم و روی زمین حضور ندارد و در آخرالزمان بر زمین نازل می‌شود تا صلح و نجات را بیاورد. اما از نظر شیعه منجی موعود، در میان مردم است و در میان مردم حضور دارد و غیبت او به معنای عدم حضور نیست. بلکه او حضوری کارآمد و فعال در جامعه دارد و به علاقه‌مندان و مریدانش هر گرفتار در بند مشکلاتی که او را بخواند عنایت و توجه دارد.

امام عصر(عج) در توقیعی شریف به شیخ مفید فرمود: «از سرپرستی و رسیدگی کارهای شما کوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر نزدوده‌ایم». بنابراین منجی موعود شیعه در متن جامعه بوده و هم اکنون هم در حال انجام وظائف خطیر امامت است.

 

آیا حضرت عیسی(ع) پس از ظهور در دولت کریمه امام مهدی(عج) نقش و جایگاه دارند؟ تصریح آموزه‌های دینی در این باره چیست؟

مسئله مهم در کارکردهای حضرت عیسی(ع) در بازگشت مجدد و یاری حضرت مهدی(عج)، اقتداء حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) در نماز است. این مهم چند مسئله را بیان می کند؛ اولاً در زمان ظهور احتمالاً اکثریت ساکنان کره خاکی را مسیحیت تشکیل می دهند. از طرفی حضرت مهدی(عج) برای تشکیل حکومت مردمی، نیازمند کسب مقبولیت عمومی است که هم از جهت فردی مورد پذیرش قرار گیرد و هم از حیث پذیرش و تمکین نسبت به قوانین حکومتی مشکلی پیش نیاید. لذا اقتداء حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) این دو مشکل را مرتفع خواهد کرد. زیرا صرف نماز خواندن حضرت عیسی(ع) نشانه پذیرش دین اسلام و پیروی او از آیین اسلام است.

اقتدا در نماز به حضرت مهدی(ع) به معنای تمکین نسبت به اوامر حکومتی آن حضرت(ع) نیز است که طبیعتاً طبق موازین و قوانین اسلامی صادر می شود. در نتیجه گویا حضرت عیسی(ع) با چنین عملی، به آن دسته از مسیحیانی که ادعای پیروی از او را دارند، اعلام می دارد، اگر در گفتار خود صادقند باید به اسلام گرویده مسلمان شوند و این عمل عیسی(ع) می تواند در تسریع ایمان مسیحیان به حضرت مهدی(عج) کمک کند و وعده الهی در تشکیل حکومت را زودتر محقق سازد.

 

این اقتداء چه برکات دیگری دارد؟

حضرت عیسی(ع) با اقتدا به حضرت مهدی(عج) در نماز عملاً ولایت و رهبری را از آنِ حضرت مهدی(عج) معرفی می‌کند و ایشان را مقتدای خود بر می شمارد. در این حال پیروان حضرت مسیح(ع) نسبت به سایر آموزه‌های اسلام نیز باور بیشتری پیدا کرده و از شک و تردید آنها کاسته می‌شود و همین امر، کار حضرت مهدی(عج) در صدور قوانین حکومتی اسلامی را آسان و هموار می‌کند و سبب می‌شود کمتر با مخالفت مسیحیانی مواجه شوند که تا آن زمان با چنین احکامی بیگانه خبر بودند.

نهادینه شدن یکی از سنت های مهم اسلامی در جامعه مسیحیان و ایجاد وحدت میان مسلمانان و مسیحیان که قدرت سپاه امام مهدی(عج) را در پی دارد، از دیگر آثار این اقتدا است. این مهم از دو جهت حایز اهمیت است یکی از جهت ظاهری که مسلمانان و مسیحیان همدیگر را هم‌کیش و در زیر یک پرچم واحد می بینند لذا قوی خواهند شد و دومی از جهت معنوی طبق روایت «یدالله مع الجماعه»، با اتحاد پیروان این دو آیین، خداوند نصرت و یاری خود را شامل حال آنها می‌کند و طبق سنت الهی پیروزی از آن لشکر اسلام خواهد شد.

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه