آخرین اخبار
کد خبر : 23317 تاریخ ثبت : 1401/11/10 20:07:04

برای آنکه وقت‌مان برکت پیدا کند چه کنیم

آقازاده آیت الله بهجت می‌گفت: من به پدرم گفتم: شما چقدر دعا و نماز می‌خوانید و ذکر می‌گویید؟! شما روزی پنج شش ساعت درس دارید، چرا این‌قدر خودتان را با این عبادات خسته می‌کنید؟! مرحوم آیت‌الله بهجت فرموده بودند: ...

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از حوزه ، حجت الاسلام والمسلمین سید احمد فقیهی در درس اخلاق دفتر مقام معظم رهبری در قم به موضوع اخلاق توحیدی پرداخت که متن آن تقدیم شما خوبان خواهد شد:

 

ماه رجب و درِ بازِ رحمت خدا

 

اشاره

در جلسات گذشته گفتیم که اعمال ما به دو دسته اعمال جوارحی و اعمال جوانحی تقسیم می‌شود و اگرچه اعمال جوارحی چارچوبه دین هستند و باید مراعات شوند، اما اهمیت اعمال قلبی و جوانحی بسیار بیشتر از اعمال جوارحی است.

 

زهد؛ عملی جوارحی یا عملی جوانحی؟!

نکته بسیار ضروری در این مسئله توجه به بدنی یا قلبی بودن اعمال است. بسیار اتفاق می‌افتد که ما اعمالی را انجام می‌دهیم، اما در اینکه این عمل بدنی است یا قلبی به اشتباه می‌افتیم. برای مثال این مسئله درباره زهد مطرح است که آیا جزو اعمال قلبی است یا جزو اعمال بدنی؟ برخی گمان کرده‌اند که زهد جزو اعمال جوارحی و بدنی است و به این معناست که انسان از نعمات دنیا بهره نبرد و هیچ چیزی نداشته باشد؛ در حالی‌که حقیقت زهد عملی قلبی است و به معنای بی‌رغبتی به زرق و برق دنیا و عدم وابستگی قلبی به آن است. قرآن می‌فرماید: لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ .[۱]

دعا نیز از اعمال قلبی است، اما بسیاری خیال می‌کنند که دعا عملی جوارحی است. اینکه انسان دستش را بلند کند، دعایی بخواند و راز و نیاز زبانی داشته باشد، سر جای خودش درست است، اما حقیقت دعا توجه قلبی است. علت عدم استجابت برخی از دعاها نیز همین است که ما به درخواست لفظی اکتفا کرده‌ایم و توجه قلبی و خواسته درونی نداشته‌ایم. دعا این است که انسان با قلبش احساس نیاز کند و با تمام وجود آن را از خدا بخواهد.

 

ماه رجب، ماه خدا!

در آستانه ماه رجب هستیم؛ ماهی که خداوند درباره آن می‌فرماید: ماه رجب ماه من است. ماهی که به آن «اصب» می‌گویند؛ یعنی ماهی که در آن، رحمت خداوند می‌بارد. توجه داشته باشید که هر ماه از شب اول آن شروع می‌شود. هنگام اذان مغرب شب اول، ماه جدید شروع می‌شود. برخی شب اول ماه را جزو ماه جدید نمی‌دانند و تازه پس از اینکه چند روز از ماه گذشت به کتب ادعیه مراجعه می‌کنند و به دنبال اعمال و عبادات آن می‌گردند. در حالی‌که اگر کسی بخواهد از ماه رجب بهره ببرد باید از قبل از شروع این ماه توجه کند و اعمال آن را ببیند. قبل از ورود به این ماه به مفاتیح[۲] مراجعه کنیم و اعمال آن را ببینیم و بکوشیم که آنها را انجام بدهیم. از خداوند نیز بخواهیم که توفیقش را به ما بدهد تا این مختصر از دست‌مان نرود. الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ‏؛[۳] فرصت‌ها مثل برق می‌روند و دیگر برنمی‌گردد. جاده عمر، جاده‌ای یک‌طرفه است و وقتی شب اول ماه رجب از دست رفت، دیگر برنمی‌گردد. مرحوم آیت‌الله سعادت‌پرور(پهلوانی) می‌فرمود: انسان باید این دعاهای ماه رجب را آن‌قدر بخواند که حفظ شود و دیگر نیازی به مفاتیح نداشته باشد؛ قبل از شروع ماه و یکی دو روز اول ماه، آن قدر آنها را بخواند که همه را حفظ شود.

 

ماه رجب و هم‌نشینی با خدا!

در یکی از روایاتی که مرحوم سیدبن‌طاووس درباره ماه رجب آورده است، آمده است که ملکی به نام «داعی» در آسمان هفتم[۴] است که وقتی ماه رجب وارد می‌شود؛ مدام صدا می‌زند: طُوبَی‏ لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ...؛[۵] خوشا به حال آن‌هایی که در این ماه یاد خدا می‌کنند. سپس در ادامه حدیث آمده است که خداوند می‌فرماید: أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی؛ هرکس با من بنشیند، من هم با آن می‌نشینم. الشَّهْرُ شَهْرِی وَالْعَبْدُ عَبْدِی وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِی؛ این ماه ماه من است، این بنده نیز، بنده خودم است، رحمت نیز رحمت خودم است.

مهم‌ترین اعمال ماه رجب استغفار است؛ اینکه انسان استغفار کند و با طهارت و پاکی وارد ماه رجب بشود. عمل دیگر دعای یا من ارجوه است که همه حفظ هستید و معمولا در مساجد بعد از نمازها می‌خوانند. یکی دیگر از دعاهای ماه رجب دعایی است که با این جمله آغاز می‌شود؛ خَابَ‏ الْوَافِدُونَ‏ عَلَی غَیْرِکَ وَخَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ وَضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ وَأَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ...؛[۶] کدام دری را سراغ دارید که وقتی انسان پشت آن می‌رود، می‌بیند در را باز کرده‌اند و در به‌رویش باز است؟! وقتی انسان در خانه خدا می‌رود می‌بیند در باز است؛ گویا آب و جارو کشیده‌اند و منتظر این بنده هستند که بیاید. غیر از در خانه خدا و اولیای او هیچ در دیگری این‌گونه نیست.

 

شیرینی مناجات با خدا

اینجا نوعی شیرینی وجود دارد که با هیچ چیز دیگر در این عالم قابل مقایسه نیست و اگر کسی لذت این شیرینی را بچشد، از شوق غش می‌کند. مشهور است که امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام شب‌ها در نخلستان‌های کوفه از خوف خدا غش می‌کردند. مرحوم‌ آیت‌الله مصباح در این‌باره می‌فرمود: شاید این حالت به‌خاطر شوق الهی بوده است. وقتی انسان می‌بیند که در باز است، آب و جارو کشیده و منتظر هستند و خداوند نیز خودش به استقبال بنده‌اش می‌آید، چرا از خوشحالی غش نکند؟! صاحب‌خانه خودش به استقبال بیاید، نه اینکه دیگری را به استقبال بفرستد. کلامش این باشد که چرا این قدر دیر می‌آیید؟! چرا این قدر مرا منتظر می‌گذارید؟! چقدر من منتظر بمانم تا تو بیایی؟! این سخنان مضمون برخی روایت است. برای مثال در روایتی می‌فرماید: إن اللَّه أشد فرحا بتوبة عبده من رجل أضل راحلته وزاده فی لیلة ظلماء فوجدها فالله تعالی أشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها؛[۷] وقتی بنده توبه[۸] می‌کند، خداوند از کسی که در شبی ظلمانی به دنبال گمشده‌اش است و آن را پیدا می‌کند، خوشحال‌تر می‌شود. من منتظرت بودم، بیایی! با اینکه گنهکار بودی، با اینکه آلوده‌ بودی و معصیت کرده بودی، اما حالا که می‌آیی خوشحالم. گناه حر گناه بزرگی بود. اصلا حر باعث شد که امام‌علیه‌السلام در کربلا بمانند، اما پشیمان شد، توبه کرد و به طرف خیمه‌های امام حسین‌علیه‌السلام آمد. با وضعی ‌آمد که انقلاب درونی در ظاهرش نیز نمایان شده بود. پابرهنه بود، کفش‌ها را درآورده بود و به گردنش آویخته بود. سرش را نیز زیرانداخته بود. خجالت می‌کشید. خودش هم نمی‌دانست که اکنون چه می‌شود. یک وقت حر نگاه کرد دید که امام حسین‌علیه‌السلام خودشان به استقبال آمده‌اند. امام یکی از اصحاب را به استقبال نفرستادند، حتی علی اکبرشان یا قمر بنی‌هاشم را نفرستادند، امام حسین‌علیه‌السلام وقتی دیدند حر می‌آید، خودشان به استقبال آمدند. آغوش باز کردند و حر را در آغوش گرفتند. حر سرش را زیر انداخته بود. فرمودند: ارفع رأسک؛ سرت را بلند کن! در خانه خدا این‌گونه است؛ بابک مفتوح للراغبین.

خَابَ‏ الْوَافِدُونَ‏ عَلَی غَیْرِکَ؛ هر کس جای دیگری جز در خانه خدا و اولیای الهی رفت، محروم برمی‌گردد. این را تجربه کنید! خیال می‌کنیم وقتی سراغ دیگری رفتیم، کارمان را او راه انداخت؟! البته یک وقت او وسیله و ابزار است و انسان با توکل بر خدا از او استفاده می‌کند، اما اگر کسی به غیر از خدا دل ببندد و در خانه غیر خدا برود، واقعاً زیان کرده است. خداوند می‌فرماید: الشَّهْرُ شَهْرِی وَالْعَبْدُ عَبْدِی وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِی. او خود فرموده است که من بنده همین درگاهم و جای دیگری نمی‌توانم بروم. در بعضی از دعاها می‌خوانیم که خدایا اگر بنا باشد که تو فقط اولیا، صالحان و خوبان را تحویل بگیری، پس گناهکارها پشت کدام در باید بروند؟!

 

درِ بازِ رحمت الهی!

درست است که خداوند غضب نیز دارد، اما او کسی است که سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ‏ غَضَبَهُ‏؛[۹] درِ غضب خدا بسته است، کسی باید خیلی عناد و لجاجت داشته باشد، تا بتواند در غضب خدا را باز بکند که البته بعضی‌ها آن را برای خودشان باز کردند، اما آن دری که همیشه باز است درِ خانه خداست. اگر انسان این فرصت‌ها را از دست بدهد، دیگر چه وقت می‌تواند جبران کند؟! امام سجادعلیه‌السلام در پاسخ به حسن بصری که می‌گفت: من بعید می‌دانم کسی با این گرفتاری‌ها بهشتی شود، فرمودند: این‌گونه نیست! با اینکه خداوند در توبه را باز کرده است، بعید می‌دانم کسی به این زودی جهنمی بشود. البته یک مسئله وجود دارد و آن این است که ابلیس، شیاطین، نفس اماره و زرق و برق دنیا انسان را غافل می‌کنند. حضرت آدم‌علیه‌السلام پیامبر الهی است، اولین انسان است، خداوند او را خلق کرده و خلیفه قرار داده است، به ملائکه فرموده است که به او سجده کنید و حضرت آدم را در بهشت جا داده است، همچنین به او فرموده است: وَکُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا؛[۱۰] اما ابلیس شروع به وسوسه کرد و گفت: هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی؛[۱۱] می‌خواهید درختی را به شما نشان بدهم که عمر جاودان پیدا کنید؟! مرحوم علامه در المیزان می‌فرماید: خطای حضرت آدم همین بود که یک لحظه چشمش را از خدا برگرداند و به این درخت دوخت و خیال کرد از این درخت هم کاری برمی‌آید.

ماه رجب در پیش است و در رحمت خدا باز. کجا می‌خواهم بروم؟! به چه کسی می‌خواهم التماس کنم؟ برای حل مشکلات دنیایی، اخروی، مشکلاتی که عالم تشیع و جهان اسلام با آن درگیر است، به چه کسی باید پناه برد؟ ماه رجب است و این در باز است؛ افزون بر این خداوند خودش از بنده‌اش استقبال می‌کند. یَا عِمَادَ مَنْ‏ لا عِمَادَ لَهُ‏، یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ له، یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ،[۱۲] چه تکیه‌گاه و همنشینی بهتر از خدا؟! اگر انسان با این مفاهمی مأنوس شود، کم‌کم باعث می‌شود که رفاقتی بین این بنده حقیر ذلیل با خدای رب جلیل برقرار شود؛ یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ، یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ، یا رفیق من لا رفیق له، یا انیس من لا انیس له؛ انسان با چه کسی می‌خواهد انس بگیرد؟! با تلویزیون؟! فیلم سینمایی؟! با چرخیدن در خیابان و دیدن لباس و تماشای این مناظر؟! با اینها می‌خواهد انس بگیرد یا با خداوند عالم؟! اگر کسی با خدا رفیق شد، دیگر هیچ وقت تنها نیست. کم‌کم رفاقت شدیدتر می‌شود؛ یَا جَارِیَ اللَّصِیقِ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ، یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ، یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ.[۱۳] کم‌کم مثل حضرت ابراهیم خلیل الرحمن می‌شود.

این درها را باز گذاشته‌اند. راه پیداکردن این در و انس گرفتن با آن همین دعاهایی ست که در ماه رجب قرار داده‌اند. یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی ضَمِیرِ الصَّامِتِینَ‏؛[۱۴]چه کسی است از حوائج ما خبر دارد؟! ما گاهی خودمان از نیازهایمان بی‌خبر هستیم. روزی نزدیک مسجد آیت‌الله بهجت‌رحمةالله‌علیه با یکی از اولیای الهی روبه‌رو شدم. می‌گفتند ایشان مستجاب‌الدعوه است. به ایشان گفتم: آقا! نزدیک اذان است و دم مسجد، یک دعا به ما بکنید! ایشان دستانش را بلند کرد و گفت: خدایا! میلیارد میلیارد میلیارد حوائج این آقا را بده! من در دل خودم گفتم: من گفتم یک دعا؟! بعد فهمیدم که حوائج ما یکی نیست، حالا ذهنم به یک حاجت مشغول شده است. من میلیاردها حاجت دارم، اما خودم هم نمی‌دانم. چه کسی می‌داند؟! یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی ضَمِیرِ الصَّامِتِینَ؛ حتی وقتی که انسان هیچ‌چیز نمی‌گوید، باز خداوند باخبر است.

از همین حالا دعایمان این باشد که خدایا ما را از برکات ماه رجب، شعبان، رمضان و شب‌های قدر بهره‌مند کن! این فرصت‌ها از دست می‌رود و یک وقت انسان چشم باز می‌کند و می‌بیند ده روز از ماه رجب گذشت. آنهایی که می‌توانند از خداوند بخواهند که به آنها هم توفیق بدهد که خودشان را برای اعتکاف و خلوت با خدا آماده کنند. مجالس عمومی و دعای عمومی سر جای خودش، اما خداوند خلوت را بسیار دوست می‌دارد.

 

پرسمان اخلاقی

 

راه‌کارهای عفت‌پیشه‌کردن را بیان بفرمایید؟

متأسفانه یکی از موضوعاتی که به اندازه کافی درباره آن بحث‌ نشده است، عفت است. قرآن می‌فرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکَاحًا؛[۱۵] کسی‌که کار ازدواجش با مانعی روبه‌رو شده است، عفت پیشه‌کند. البته عفت کار سختی است و انجام آن نیازمند برنامه‌ است. شاید اولین قدم این است که انسان در مقام خوردن قدری عفت شکم داشته باشد. در روایات آمده است؛ إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ‏ وَالْفَرْجِ‏.[۱۶] ابتدا ببینم می‌توانم از یک قاشق غذا، یک لیوان شربت یا یک دانه شیرینی بگذرم یا نه؟! اگر از این نتوانم بگذرم از شهوات بعدی چگونه می‌خواهم بگذرم؟! مرحله بعد عفت زبان است؛ اینکه انسان تمرین کند که عفت زبان داشته باشد. عفت چشم داشته باشد؛ اینکه چشم هرزه نباشد و هر جایی را نگاه نکند. این عفت‌ها قدم به قدم باعث می‌شود که انسان بتواند درباره شهوات جنسی هم عفت به خرج بدهد. خلاصه اینکه عفت به معنای کنترل شهوات است و کتاب‌های خوبی هم در زمینه عفت نوشته شده است.

 

اگر برای پیشرفت در زندگی وام بگیرم با احادیثی که در مورد نهی از قرض‌گرفتن آمده است، منافات ندارد؟

قرض دادن کار بسیار خوبی است و به آن سفارش شده است، اما نسبت به قرض گرفتن نهی شده است. حتی اگر نهی هم نشده بود، خود انسان می‌فهمید که کار مطلوبی نیست. یکی از چیزهایی که آرامش انسان را به هم می‌زند، قرض‌گرفتن و قسط‌دادن است. البته در موارد ضروری چاره‌ای جز آن نیست. به طور کلی تا انسان بتواند خودش را زیر بار دین و قرض نبرد، آسایش و آرامش بیشتری دارد. انسان کمی قناعت کند و نسبت به این پیشرفت‌ها نیز هرچه لازم باشد، خداوند وسایلش را می‌رساند.

 

برای آنکه وقت‌مان برکت پیدا کند چه کنیم؟

چند سال قبل مقام معظم رهبری شعار سال را «کار و تلاش مضاعف» نامیدند. مرحوم آیت‌الله مصباح در توضیح این موضوع می‌گفتند: روشن است که این مسئله به این معنا نیست که مثلا کارگرها به‌جای هشت ساعت شانزده ساعت کار کنند. سپس این خاطره را از آیت‌الله بهجت ذکر کردند که آقازاده ایشان می‌گفت: من به پدرم گفتم: شما چقدر دعا و نماز می‌خوانید و ذکر می‌گویید؟! شما روزی پنج شش ساعت درس دارید، چرا این‌قدر خودتان را با این عبادات خسته می‌کنید؟! مرحوم آیت‌الله بهجت فرموده بودند: بابا! اثر این دعاها، نمازها و توسلات این است که گاهی درسی که فهم آن به سه ساعت مطالعه نیاز دارد، من با ده دقیقه مطالعه می‌فهمم. ده دقیقه به اندازه سه ساعت کار؟! اگر کار با اخلاص، توجه به خدا و توسلات همراه باشد، برکت پیدا می‌کند. کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ فَهُوَ أَبْتَرُ؛[۱۷] اگر کار برای خدا نباشد، نیمه تمام است. در بین اذکار نیز من از مرحوم آیت‌الله مصباح شنیده‌ام که می‌فرمود: ذکر صلوات خیلی به عمر انسان برکت می‌دهد. تلاوت قرآن نیز این اثر را دارد. افزون بر نمازهای واجب، نمازهای مستحبی نیز این‌گونه است. خدمت به دیگران نیز در عمر انسان برکت ایجاد می‌کند؛ همان‌گونه که انسان از اموالش انفاق می‌کند، اموالش برکت پیدا می‌کند.

 

پی نوشت ها:

[۱]. حدید، ۲۳.

[۲]. مرحوم آقاشیخ عباس قمی‌رحمةالله‌علیه برخی از اعمال این ماه را در مفاتیح آورده‌اند، اما مرحوم سیدبن‌طاووس‌رحمةالله‌علیه در کتاب اقبال و مرحوم علامه مجلسی‌رحمة‌الله‌علیه در کتاب ذات المعاد با تفصیل بیشتری به اعمال این ماه پرداخته‌اند.

[۳]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۴۷۱.

[۴]. وقتی از جایی به نام آسمان هفتم نام می‌برند، به این معناست که آنجا خیلی بلندمرتبه است؛ گویا نزدیک عرش خداست.

[۵]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏۲، ص۶۲۸.

[۶]. همان، ص۶۴۳.

[۷]. الوافی، ج‏۵، ص۱۰۹۴.

[۸]. توبه به معنای رجوع و بازگشت است؛ یعنی بنده تاکنون به خدا پشت کرده بوده است و اکنون برگشته است.

[۹]. کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، ص۱۶۱.

[۱۰]. بقره، ۳۵.

[۱۱]. طه، ۱۲۰.

[۱۲]. مفاتیح الجنان،‌ دعای مشلول.

[۱۳]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۳۹۰.

[۱۴]. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، ج‏۱، ص۲۲۹.

[۱۵]. نور، ۳۳.

[۱۶]. کافی (ط - دار الحدیث)، ج‏۳، ص۲۰۳.

[۱۷]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۸۹، ص ۲۴۲.

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه