علیرضا پناهیان و استراتژی سخن
ادبیات انتخابی آقای پناهیان قطعاً مصداق بدسلیقگی بود. البته در این میان برخی هم ریاکارانه به ایشان تاختند؛ آنها که الزام به خود دین و بسیاری از واجبات آن را انکار میکنند و وقتی مرجعیت قرآن توسط فردی مانند سروش زیر سؤال میرود، ککشان نمیگزد.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از تسنیم ، ابتدا فیلم توضیحات آقای پناهیان را تا انتها بشنوید؛ و این را در نظر بگیرید که معتقدیم قطعاً مقصود آقای پناهیان در برنامه اخیر ایشان توسط بسیاری به درستی فهم نشد وگرنه هرکس جناب پناهیان را بشناسد، ارادت او به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام را جزو بدیهیات و مثل روز روشن میداند. و اصل حرف ایشان در مبحث حسادت و درباره چگونگی برخورد پیامبر و امام علی درباره بیتالمال را میپذیرد و تأیید میکند.
اگرچه سخن دلسوزان در این روزها را هم باید تأیید کرد که ادبیات انتخابی آقای پناهیان قطعاً مصداق بدسلیقگی بود. البته در این میان برخی هم ریاکارانه به ایشان تاختند؛ آنها که الزام به خود دین و بسیاری از واجبات آن را هم امروز انکار میکنند و وقتی مرجعیت قرآن هم توسط فردی مانند سروش زیر سؤال میرود، ککشان نمیگزد، حالا این روزها کاتولیکتر از پاپ شده بودند و «مثلاً» از ساحت پیامبر و امام علی، آن هم در مقابل فرد شناخته شدهای مانند پناهیان، دفاع میکردند و سینه چاک میکردند!
و سپس بخوانید:
علیرضا پناهیان از مبلغین و منبریهای خوب کشور است و سالهاست که منابر او جزو شنیدنیهاست؛ البته نمیتوان انکار کرد که پناهیان دهه اخیر، با پیش از آن تفاوت کرده و تا حدی سیر نزولی داشته است، اما به هر حال حجتالاسلام پناهیان یکی از منبریهای خیلی خوب و قابل استفاده در کشور است.
با این حال او هر از گاهی در سخنان خود دچار حاشیه میشود و به نظر میرسد مشکل اصلی، بعضاً استراتژی و ساختار سخنان او برای جا انداختن یک بحث است. گاهی اوقات، نوع استراتژیای که پناهیان انتخاب میکند، او را وارد چالشی میکند که مجبور میشود از خودش شکست بخورد.
مثلاً یک روز برای آنکه اهمیت «ولایتمداری» را نشان دهد، دوگانه غیرضروری و غیرواقعیای به نام ولایت و عدالت میسازد و از آنجا که میخواهد نشان دهد که ولایت خیلی مهم است، عدالت را تخفیف میکند حال آنکه اصلاً برای آنکه اثبات کنیم ولایتمداری مهم است، نیازی به تنزّل دادن عدالت نداریم؛ بلکه با این دوگانه در واقع دوگانهای برای ولایت ساختهایم که خود را بیشتر به هَچَل میاندازیم نه مخالفانمان را!
و یا اینکه یک روز برای آنکه میخواهد بگوید ما بسیار عدالتخواه هستیم و حتی از آنها که مدعی عدالتاند نیز پیشیم، اینگونه بحث را جلو میبرد که «دوران عدالت تمام شده، الآن عصر مساوات است»؛ مقصود پناهیان برای آنها که او را میشناسند تا حد زیادی روشن است! او میخواهد میزان ارادت به عدالت را نشان دهد و بگوید که آن عدالتی که امروز میگویند هم خیلی عددی نیست، بلکه ما از مساوات دفاع میکنیم. این هم یک دفاع نه چندان زیبا از عدالتخواهی است؛ هیچ نیازی به جملهی شاذی مثل اینکه دوره عدالت تمام شده در میان نیست؛ خیلی راحتتر و سادهتر و منطقیتر میشود اثبات کرد که ما از راهزنان عدالت، عدالتخواهتریم.
و یا یک روز برای اینکه اثبات کند که کسب و کار و تولید و افزایش ثروت جامعه، منافاتی با دینداری ندارد، چنان پدال گاز را در این مسیر محکم میفشارد که برخی شاید گمان کنند اصلاً مهمترین کار، همین کنز مال و کسب ثروت است و بدون آن دینداری معنای تمام خود را پیدا نمیکند.
و حالا روز دیگر در مبحث حسادت و جوانب آن برای اینکه بگوید پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علیهالسلام تا چه میزان به بیتالمال حساس بودهاند، از ادبیات و جملاتی مانند «گوشتتلخ» و «یک رفیق برای خود نگه نداشت» و... استفاده میکند که اصل حرف او که حساسیت فوقالعاده آن دو بزرگوار درباره بیتالمال است و کاملاً هم بحث عالی و درستی است، به حاشیه میبرد.
حال آنکه کمتر کسی است که نداند پناهیان هیچ بنایی بر جسارت به پیامبر و امام علی علیهالسلام نداشته و قصد او اتفاقاً تکریم و تمجید از ایشان بوده است. به هر حال گاهی سخت کردن یک مسیر و از راههای عجیب و غریب رفتن، شاید کمکی به بحث نکند و سوءتفاهم برانگیزد.