آخرین اخبار
کد خبر : 23791 تاریخ ثبت : 1403/2/9 04:50:52

اصل ثابت و اهداف متغیر در زندگی ائمه شیعه(ع)

حیات امامان شیعه به انسانی ۲۵۰ ساله می‌ماند که اصلی ثابت دنبال می‌کرد و در شرایط مختلف، اهدافی متغیر برای حفظ و ارتقای آن اصل مدنظر قرار می‌داد؛ انسانی با رفتارهای متفاوت، اما جهت‌گیری واحد.

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ، مهم‌ترین مسئله در فهم تاریخ امامان شیعه آن است که بدانیم حیات این بزرگواران به انسانی ۲۵۰ ساله می‌ماند که در شرایط مختلف، رفتارهای متفاوتی از خود بروز داده؛ اما در مجموع، انسانی واحد است و جهت‌گیری واحدی در طی حیات خود دارد. آنچه موجب اختلاف رفتارها و روش‌ها شده، ناشی از اختلاف موقعیت‌ها یا به عبارتی، همان مقتضیات زمان است، وگرنه در میان ائمه معصومین(ع) اختلاف بینش و تفاوت در اصول وجود ندارد. به عبارت دیگر، می‌توانیم بگوییم در حیات این بزرگواران شاهد «اصلی ثابت و اهدافی متغیر» هستیم. تمامی این بزرگواران اصلی ثابت دنبال می‌کردند و برای متجلی کردن این اصل، اهداف گوناگون را در شرایط مختلف مدنظر قرار می‌دادند؛ اما سؤال آنجاست که اصل اصلی چیست؟

اصل ثابت

اصل اساسی را به دو بیان می‌توان تبیین کرد؛ در درجه نخست می‌توانیم بگوییم که اصل اساسی در میان تمامی ائمه اطهار(ع)، حفظ اسلام بوده است. این سخن یقیناً درست است و در این میان تفاوتی در بین ائمه(ع) وجود ندارد. نه فقط ائمه(ع)، بلکه اولیای الهی و زعمای شیعه نیز همین مهم را مدنظر داشته‌اند و بقیه امور در سایه این اصل تعریف می‌شده است.

به بیان دیگر، اصل اساسی حرکت امامان، زمینه‌سازی برای حکومت حضرت مهدی(عج) بوده است. این نیز کلامی یقینی محسوب می‌شود. نه فقط امامان شیعه بر این مشی بوده‌اند، بلکه تمامی اولیای الهی نیز همین مهم را دنبال می‌کردند و فلسفه بعثت انبیا نیز تکمیل همین مسیر بوده است. درواقع حفظ اسلام و زمینه‌چینی برای برقراری حکومت عدل، اصل اساسی همه ائمه(ع) محسوب می‌شده است. در این میان با بیان اول، کلیت دین حفظ می‌شود و با بیان دوم، افق دوردست دین که تمام حرکات را جهت می‌دهد، آشکار خواهد شد.

اهداف متغیر

پس از بیان اصول یادآور می‌شویم که هر آنچه بعد از این گفته می‌شود، در مرتبه بعدی قرار می‌گیرد و اهدافی متغیر و زمان‌مند است؛ برای مثال در دوگانه صلح یا جنگ، هر گز نمی‌توان گفت که در اسلام اصل بر جنگ با اهل باطل است یا صلح با جبهه باطل. برخی از معصومین(ع) در طی حیات خود با اهالی باطل در صلح بودند و برخی روش جنگی در پیش گرفتند که هیچ کدام از این دو روش بر دیگری برتری ذاتی ندارد، بلکه اهداف متغیری بودند که برای حفظ و ارتقای آن اصل ثابت لحاظ می‌شدند.

به نظر می‌رسد از میان دوگانه جنگ و صلح، آنچه برای اهالی حق در طول تاریخ اصالت داشته، حفظ استقلال بوده است. درواقع امامان شیعه و به دنبال آن زعمای دین در طول تاریخ به دنبال آن بوده‌اند که هویت دینی حفظ شود و مرز میان حق و باطل پیوسته آشکار بماند.

با مروری بر تاریخ مشخص می‌شود که پس از پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) اکثراً مرامی غیر از جنگ در پیش گرفتند و کمتر از میان ایشان، حالت ستیزه با باطل را به‌صورت آشکار دنبال کردند. از مشهورترین ائمه(ع) که روش درگیری مستقیم با باطل را اتخاذ کردند، می‌توان به حضرت فاطمه زهرا(س) و امام حسین(ع) اشاره کرد.

در اولین گام و پس از فوت پیامبر(ص)، با رخ دادن ماجرای سقیفه بنی‌ساعده، ابوبکر جانشینی پیامبر(ص) را به دست آورد. رویکرد امام علی(ع) در آن زمان، سکوت بود. آن حضرت به اندازه کافی، امکانات و یار برای احقاق حق در اختیار نداشت و بیم آن می‌رفت تا با برافراشتن پرچم قیام، باقی مؤمنان حقیقی از جمله خود آن حضرت هم نابود شوند؛ ولی ایشان در اقدامی خردمندانه، سکوت و دوری از حلقه اول قدرت را پیشه کرد و این مرام تا ۲۵ سال ادامه داشت. در طی این مدت، گزارشی مبنی بر اینکه آن حضرت علیه خلافت وقت اقدامی عملی صورت دهد، دیده نشده است. هر چند که در تمامی آن ایام، حق حکومت برای ایشان محفوظ بود؛ حقی که با بیش و کم شدن یاران از بین نمی‌رفت و انتصابی الهی بود.

اما از طرف دیگر، حضرت زهرا(س) به‌صورت آشکار علیه اقدامات حکومت غاصب وقت فریاد زد و جان خود را در این راه از دست داد. در این‌باره باید بگوییم اصرار ایشان به‌دلیل آن بود که اسلام را از انحرافی عظیم بازدارد. این انحراف همان منحرف شدن حقیقت امامت به سمت ماجرای خلافت بود؛ انحرافی که در تاریخ مسلمانان ادامه یافت.

تأملی در صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع)

پس از شهادت امام علی(ع)، امام حسن(ع) نیز با همراهی مردمی، حکومت را در دست گرفت. در آن زمان معاویه به سمت عراق لشکر کشید و امام حسن(ع) نیز عزم جهاد کرد؛ اما پس از خیانت سران لشکر و عزم سست مسلمانان، امام مجبور شد حکومت را در لوای صلح‌نامه‌ای به معاویه تحویل دهد. دقت کنید که شخصیت امام حسن(ع) از جنگ پرهیزی نداشت، چنانکه در همان ابتدای حکومت نوپای خود عزم میدان کرد؛ اما هنگامی که دید شرایط مهیا نیست، حکومت را رها ساخت. این صلح به‌دلیل آن بود که مؤمنان حقیقی به دست معاویه کشته نشوند و اساس دین در خطر نیفتد؛ علاوه بر آنکه با نقض همه مفاد صلح‌نامه از سوی معاویه، چهره واقعی بنی‌امیه به مسلمانان نشان داده شد. از نظر روانی معاویه در آن زمان مردم را فریب داده، خود را مصلح امت و اهل بیت(ع) را جنگ‌طلب معرفی کرده بود. با توجه به جمیع جوانب، ادامه جنگ نمی‌توانست موجب ارتقای اهداف بلندمرتبه اسلام باشد و چه بسا به اصل دین هم ضربه وارد می‌شد؛ بنابراین امام حسن(ع) در منطقی‌ترین تصمیم از برقراری حق خود صرف‌نظر کرد. این صلح‌نامه اگرچه نشان‌دهنده انجام وظیفه صحیح امام حسن(ع) بود؛ اما برگی غمناک از دفتر تاریخ بشر به‌شمار می‌رود.

پس از شهادت امام حسن(ع)، برادرشان امام حسین(ع) ۱۰ سال به آن صلح‌نامه پایبند ماند تا آن وقت که مرگ معاویه فرارسید و پسرش یزید که مانند پدر اهل سیاست نبود، امام حسین(ع) را وادار به بیعت کرد. امام که یزید را در منصب حکومت غاصب می‌دانست و او نیز مسائل شرعی را آشکارا زیر پا می‌گذاشت، فرصتی یافت تا به‌صورت آشکار اعلام کند که با یزید بیعت نمی‌کند. از طرف دیگر با روی کار آمدن یزید، ماجرای خلافت به سلطنت تبدیل شده بود و این بدعت مهمی بود که امام حسین(ع) حتماً باید با آن مقابله می‌کرد؛ چنانکه بعد از یزید نیز این سنت شوم بر پیکر جامعه اسلامی نشست و مشاهده شد که خلفا یکی پس از دیگری مانند شاهان، فرزندانشان را خلیفه بعدی معرفی می‌کردند.

از آنجا که امام قصد داشت جهان اسلام و بلکه تاریخ صدای او را بشنوند، در مدینه و مکه به مقابله با امویان دست نزد. یزید اصرار داشت امام به سرعت با او بیعت کند. بدیهی بود که اگر امام حسین(ع) در همان سرزمین حجاز با یزیدیان درگیر و کشته می‌شد، آن ثمرات بزرگ سیاسی را نداشت. در همان زمان کوفیان از امام دعوت کردند و از ایشان خواستند تا امام و حاکم آنان باشد. امام که برقراری اصل اساسی اسلام و حفظ هویت دینی را در مقابله با یزید، بیعت نکردن با او و آشکار کردن این موضوع می‌دید، راه کوفه در پیش گرفت. در این زمان بار دیگر، همراهی مردمی برای اعمال حق ولایت برقرار بود و بنا به نقلی در تاریخ، حداقل ۱۸ هزار نفر منتظر ورود امام به کوفه بودند؛ اما با ورود ابن زیاد به کوفه، خیانت و جهالت کوفیان، از دست رفتن شهر کوفه و شهادت مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین(ع) ورق برگشت.

یزیدیان کاروان امام حسین(ع) و اصحاب ایشان را محاصره کردند و در نهایت در سرزمین کربلا، آن حضرت را به شهادت رساندند. این در حالی بود که امام خواستار جنگ نبود؛ اما از آنجا که یزیدیان ایشان را بین دو راه جنگ یا بیعت محدود کرده بودند، امام شهادت را انتخاب کرد. ذات شهادت ایشان، طرز فجیع آن و تلاش‌های امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) باعث شد تا عاشورا پیام عظیمی برای بشریت داشته باشد. در مقطع کوتاه‌مدت و میان‌مدت، به حکومت‌های غاصب ضرباتی وارد کند و در بلندمدت، مسیر ظهور را روشن کند.

تلاش برای حفظ و ارتقای تشیع

مروری بر ماجرای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و تفاوت روش این دو نشان می‌دهد در اسلام اصلی وجود دارد که معصومین(ع) به دنبال برقراری آن هستند و در این بین، اهداف متغیری در پیش می‌گیرند. پس از قیام امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) در زندگی معمول خود به نوعی از سیاست فاصله گرفت. عمده تلاش ایشان، رساندن پیام عاشورا، بیان معارف دینی و تربیت شاگرد بود. امام از دعا برای پیش بردن اهداف خود استفاده می‌کرد و تلاش اصلی آن حضرت، حفظ اسلام و جان شیعیان اصیل بود. تلاش‌های بسیار مهم اما ساکت ایشان، زمینه‌ساز نهضت علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شد.

اگرچه امام سجاد(ع) در متن قیام‌ها و جریان مبارزات علیه بنی‌امیه قرار نمی‌گرفت؛ اما کاملاً در مسیر اصلی تشیع راه را برای ظهور نهایی اسلام باز می‌کرد. درست است که زمانه امام سجاد(ع) از سخت‌ترین زمانه‌ها بود؛ ولی هر دو اصل حفظ اسلام و گام برداشتن به سمت حکومت نهایی اسلام به خوبی اجرا می‌شد.

در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با نهضت علمی و شاگردپروری، این اصول تقویت شد. در زمان امام صادق(ع)، تشکیلات‌سازی نیز جانی دوباره گرفت و ایشان شاگردان خاص خود را برای گسترش اسلام به نقاط گوناگون روانه کرد. در این ایام، شاگردانی در علوم گوناگون به‌صورت تخصصی تربیت شدند و احادیث صادرشده از لسان امام صادق(ع)، شالوده فقه جعفری را بنیان گذاشت که در آینده پایه حرکت زعما و علمای شیعه قرار گرفت.

با مروری کلی بر زندگانی و کارنامه ائمه معصومین(ع) متوجه می‌شویم که این بزرگواران هر کدام گامی به سمت حکومت نهایی عدل و توحید برداشتند. درست است که اراده نهایی بر پیروزی ظاهری آنان تعلق نگرفت؛ اما تمامی تلاش‌های آنان بر پیکره هستی ثبت شده است و تأثیر خود را در روند تکاملی تاریخ دارد.

نجم‌السادات رضوی، فعال حوزه تربیت

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه