رئیسی از زبان خواهر شهید بهشتی؛ ناگفتههای استاد و شاگرد
شباهتهای دوشهید آیتالله بهشتی و شهید جمهور آیتالله رئیسی ما را بر آن داشت تا به به بهانه هفتم تیرماه و چهلمین روز شهید رئیسی به بیت شهید بهشتی رویم و با شباهت های استاد و شاگرد بیشتر آشنا شویم.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از تسنیم ، شهادت مظلومانه شهید آیتالله رئیسی و همراهانش در حادثه بالگرد و حضور گسترده و پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر مطهر شهدای خدمت؛ تداعی کننده روزهای عجیبی بود؛ روزهای تلخ اما پر از عشق و شور بعد از شهادت شهدای هفتم تیر؛ نزدیک بودن تاریخ برگزاری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری با سالروز شهادت آیتالله بهشتی این تداعی را بیشتر کرد. اربعین شهدای خدمت و سالروز فاجعه هفتم تیر و سخنرانی و کدگذاری رهبری معظم انقلاب در تبیین مظلومیت شهید رییسی هم نگاه ها را بیشتر متوجه دو شهید انقلاب کرد، شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید آیت الله دکتر رییسی... و همین تلاقی بهانهای شد تا تسنیم به سراغ خواهر شهید بهشتی برود تا از نزدیک شباهت این روزها با زمان شهادت آیتالله بهشتی را بررسی کنیم. او که هم زندگی برادر شهیدش را از نزدیک درک کرده و هم اشراف کامل بر ویژگی های رییس جمهور شهید مملکت دارد. گفتوگوی تسنیم با حاجیه خانم زینتالسادات بهشتی را بخوانید:
در زندگی شهید بهشتی نقش خواهر جایگاه ویژه و پررنگی دارد...
شهید بهشتی برای من هم پدر بودند و هم برادر و شهادت و فقدان ایشان برایم خیلی سخت بود.
اینجایی که هستیم و الان به عنوان مرکز فرهنگی فعال است؛ منزل پدری شماست؟
بله البته فضا و خانهای که شهید بهشتی در آن رشد کرد، نصف فضای فعلی است که شما الان در آن حضور دارید، فضای خانه ما کوچک اما معنویت آن بسیار بالا بود و این از آن جهت اهمیت دارد که خیلیها با وجود آنکه فضای بزرگی در اختیار داشتند و دارند اما نمیتوانند استفاده معنوی لازم را از آن ببرند. این فضا، فضایی بود که هر قسمت آن در خدمت مردم بود.
به همان صورت که شهید بهشتی زنده بودند، حفظ شده؟
بله، اتاق مشرف به حیاط، دفتر کار پدرم بود که در آن به مشاوره برای حل مشکلات مردم میپرداخت و قسمتی هم که کاربرد منزل را برای ما داشت در ورودی آن پردهای نصب شده بود تا محرمیت محیط خانه حفظ شود؛ قسمت بالا محل سکونت مادرم بود و اتاق وسط هم زمانی که برادرم ازدواج کرد، حجله ایشان بود؛ در خانه ما از ساعت 6 صبح برای کارگر شهرداری که کوچه را تمیز میکرد، سینی صبحانه آماده میشد و این خانه از همان ابتدای صبح تا ساعت 10 شب در خدمت مردم بود.
صبحانه می دادید؟
اصلا تاکید پدر و شهید بهشتی همین بود باید صبحانه کارگر را می دادیم و عملا صبح برای ما در تعامل و احترام به مردم عزیز شروع می شد.
پس آدرس ناشناختهای برای مردم نبود...
نه زمانی که برادرم به شهادت رسیدند، این خانه برای مردم آشنا بود چون به این خانه رفت و آمد داشتند و مشکلاتشان را حل میکردند.
خانه ما برای مردم تکیهگاه عمیقی بود. گریان به این خانه مراجعت میکردند و خندان از آن خارج میشدند چون همه اعضای خانوادهام سعی داشتند گرهی از مشکلات مردم باز کنند. البته از زمان جد پدری من این تکیهگاه به وجود آمده بود و مراجعه مردم به خانه ما برای حل مشکلاتشان یک کار ریشهدار بود و مردم به اندازهای اهل این خانواده را دوست داشتند که نهایت نداشت.
من مجتمع آموزشیم را سال 1359 و دقیقا یکسال قبل از شهادت برادرم در خیابان اردیبهشت افتتاح کردم و ایشان به بنده گفتند که امیدوارم دفترتان سنگری برای خدمت به مردم به ویژه نسل جوان باشد. برادرم معتقد بودند اگر نسل جوان در کشور ساخته شود، همه چیز درست میشود؛ شهیدان بهشتی و رئیسی عاشق نسل جوان بودند و میخواستند نسل جوان را پرورش دهند تا اگر دیگران در فکر جوانان فکرهای دیگری پرورش دادند، آن فکرها را خنثی کنند و با محبت و عاطفه با آنها برخورد میکردند.
حتی با وجود قضاوت ها و کم لطفیها؟
شب قبل از شهادت برادرم، یکی از علما به دیدن ایشان آمد و قبل از آنکه وارد جلسه شوند، پیام جوانان یکی از شهرها را به برادرم دادند؛ جوانان آن شهر که اسمش محفوظ است پیغام فرستاده بودند آقای بهشتی ما درمورد شما اشتباه میکردیم، لطفا ما را حلال کنید، برادرم در پاسخ به آن عالم گفتند به این عزیزان من بگویید قبل از آنکه حلالیت بطلبند، همه آنها را حلال کردهام. همین برخورد محبت را در قلبها ایجاد میکند،
وقتی مردم خصوصا جوانان مراجعه می کردند حتما اینجا محل درس و مطالعه هم بوده...
بله بسیاری از ایام هفته خصوصا چهارشنبه شبها تعدادی از دانشجوها و طلاب در بیت برادرم حاضر میشدند و برادرم روی موضوعات علمی و فقهی با آنها کار میکرد.
و شاگرد ویژهای که برادرتان روی آینده و استعدادش حساب کرده بودند ؟
بله ... بله... شهید رئیسی جزو همان طلابی بود که توسط برادرم برای قوه قضائیه انتخاب شده بود و چون میخواستند زیرساختها را کاملا برنامهریزی کنند، موضوعی را مشخص میکردند و کسانی که در این جلسات حضور داشتند، باید در جلسه آینده بیانگر آن موضوع میبودند. در حقیقت شهید بهشتی آنها را وادار میکرد مطالعه عمیقی داشته باشد و هر روز بهتر از دیروز باشند. شهید رئیسی از نظر ظاهر ، بیان و هم از نظر تسلط به امور به شهید بهشتی شباهت داشت و برادرم به ایشان اعتقاد زیادی داشتند.
چگونه احساس کردید این اعتقاد و اعتماد وجود دارد؟
ببینید من با برادرم ارتباط خوبی داشتیم و از روند فعالیت های ایشان اطلاع داشتم، درباره تربیت نیرو برای آینده انقلاب در آن زمان باید بگویم. تصور نکنید که زیرساختهای انقلاب از زمان پیروزی انقلاب شروع شده بلکه از قبل برای ایجاد زیرساختها برنامهریزی میکردند؛ برادرم به اندازهای به شهید رئیسی اعتماد داشت که در سن 21 سالگی به ایشان در قوه قضاییه مسئولیت دادند و ایشان بسیار خوب از پس مسئولیت های برآمدند، ببینید آقا! ادامه دادن راه ایشان(شهید رییسی) وظیفه سنگینی است چون برادرم از آن زمان روی ایشان برنامهریزی کرده بودند و امیدوارم که بازماندگان و مردم بتوانند راه این عزیزان را ادامه دهند.
گفته بودید که شهادت آیتالله رئیسی فضای شهادت برادرتان را زنده کرد.
در سال 1341 که پدرم فوت شد، مردم با دستههای زنجیرزنی کل خیابان را سیاهپوش کرده بودند و با عظمت زیادی پیکر پدرم را تشییع کردند و همین موضوع در تشییع جنازه مادرم هم تکرار شد. در زمان شهادت برادرم هم مراسم تشییع با آن عظمت و برنامهها برگزار شد و میزان جمعیت در مراسم به اندازهای بود که روز اول در بهشت زهرا نتوانستند برنامه تدفین را انجام دهند و به همین دلیل برنامه به روز بعدش منتقل شد تا میزان جمعیت کمتر شود. این حضور در برنامه تشییع پیکر شهید رئیسی هم تکرار شد. چگونه میشود که یکنفر در شب میلاد امام رضا(ع) به ریاست جمهوری برسد و در شب میلاد امام که همه آماده جشن بودند، به شهادت برسد و پرچمهای شادی به عزا تبدیل شود و مردم با این شور عزاداری کنند؟ همه اینها به دلیل مردمی بودن شهید رئیسی است و به همین دلیل از مسئولین خواستم که مردم را در آغوش مهر و محبت بگیرند و کارها را انجام دهند.
پس شباهتهای زیادی می توان بین دو شهید پیدا کرد
مظلومیت شهید رئیسی دومین مسئلهای بود که شباهت ایشان با شهید بهشتی را برایم تداعی میکرد؛ اینکه امام فرمودند شهید مظلوم، مظلومیت برادرم قبل از شهادتش مشخص شده بود...آقا این مظلومیت هر دو شهید خیلی واضح بود.
بارزترین ویژگی که از شهید رئیسی در ذهنتان مانده چه بود؟
چند روز پیش در تلویزیون مطلب بسیار خوبی از شهید رئیسی دیدم؛ ایشان گفته بودند که زمان خیلی قیمت بالایی دارد و ارزش زمان با هیچ در و قیمتی نمیتوانیم مقایسه کنیم چون الان این زمان در اختیار ماست و معلوم نیست که فردا دیگر این فرصت را در اختیار داشته باشیم. فقدان شهید رئیسی بسیار سخت است اما با زیرساختها و برنامههای خوبی که ایشان به وجود آوردهاند، مسئولین در این شرایط سخت دغدغه فکری ندارند که کار را از کجا شروع کنند چون شهید رئیسی تا این اندازه امور را منظم و روی اصول پیش بردند و همین موضوع یک درس بزرگ برای ملت ایران است. پس نظم و افق بلند برای برنامهریزی را از ویژگیهای این شهید بزرگوار می بینم.
یک نکته اینکه چهلم شهادت شهید رئیسی به هفتم تیر میرسد
اصلا اینجا یک سوال به وجود میآید، چه چیزی باعث شد که مردم این طور اشکریزان از کوچک تا بزرگ، زن و مرد در مراسم تشیع شهید رئیسی و برادرم حاضر شوند؟ در مراسم تشییع پیکر شهید رئیسی حتی افراد کم حجاب هم حاضر بودند چون ایشان گفته بودند که من رئیسجمهور همه هستم چه آنهایی به من رای دادند و چه آنهایی که رای ندادند. شهید رئیسی به دنبال خدمت خالصانه به مردم بود تا پیش جدشان رسول اکرم(ص) سربلند باشند و همه این موارد برای ما درس است تا بدانیم که باید از زمان چگونه استفاده کنیم. اینکه اربعین شهید رییسی به سالروز هفتم تیر می رسد نشانه است از همه شباهت هایی که این دو شهید داشتند و ما نباید فراموشش کنیم.
زمانی که شهید بهشتی در حال برنامهریزیهای کاری بودند، شبی در تهران خدمت ایشان بودم و دیدم که تازه ساعت 12 شب از دیوان عالی به منزل مراجعه کردند و بلافاصله از طریق تلفن مشغول رصد شرایط گوشه و کنار مختلف کشور شدند و گزارشها را دریافت میکردند. این نحوه برنامهریزی یکی از درسهایی بود که شهید رئیسی از برادرم فرا گرفته بود. دیرهنگام بود که از برادرم خواستم که بیشتر استراحت کند اما ایشان مخالفت کرد...
چرا مخالفت؟
برادرم اعتقاد داشت برای یک مسئول مملکتی 4 ساعت خواب کافی است. وقتی میگویند شهید رئیسی خستگی را خسته کرده بود، همه اینها درسهایی است که از برادرم یاد گرفته بود و در جامعه پیاده کردند.
یکی هم شکوه تشییع و قدرشناسی مردم برای شهدای هفتم تیر سال 60 و تشییع شهید جمهور بود
همان طور که دیدید مراسم تشییع شهید سلیمانی هم خیلی باشکوه بود و مردم همیشه از مسئولیتی که به معنای واقعی مردمی هستند و به آنها علاقه دارند، قدردانی میکنند. خدمت به مردم و عشق به آنها بالاترین عبادتی است که خداوند برای بندگانش قرار میدهد. شهید رئیسی بدون هیچ دلهرهای به میان جمعیت مردم میرفت چون امثال این بزرگواران شهادت را برای خودشان بالاترین فیض میدانند و تنها برای آنها پیاده کردن برنامههای انقلاب اهمیت دارد. برنامههایی که شهید رئیسی اجرا کرد و صبحتهای صادقانهای که انجام میداد باعث شد که مردم تا این اندازه عاشق ایشان باشند و در قبل مردم جای بگیرند .این مسیر شهید بهشتی و همه شهدای انقلاب است.
ببینید شهید بهشتی همیشه میگفتند اگر کسی به شما مراجعه کرد، بلافاصله جایتان را از نظر فیزیکی با او عوض کنید تا بفهمید که اگر شما به جای طرف مقابلتان چنین مشکلی داشت، چقدر باید در برابر شما احساس مسئولیت میشد؛ به مسئولین عزیز میگویم که با مردم و در خدمت مردم باشید و مشکلات آنها را مشکل خودتان بدانید تا مردم بدانند وقتی به مسئولین مراجعه میکنند، در حقیقت بدون هیچ فاصلهای به پشت و پناه خودشان مراجعه کردهاند.
در این مشابهت هایی که در وجود هر دو شهید یافتید کدام از اهمیت بالایی برخوردار است؟
شهید رئیسی یک رئیسجمهور ولایتمدار بودند و دوست داشتند تا برنامههای مقام معظم رهبری را اجرا کنند. در ملاقاتهایی که با مقام معظم رهبری داشتند، شاهد بودیم که حضرت آقا با چه تبسمی به شهید رئیسی نگاه میکردند و مشخص بود که از برنامهریزیهای شهید رئیسی رضایت کامل را دارند. به ملت ایران عرض میکنم که تا انتخابات بعدی چیزی باقی نمانده و باید در این انتخابات کسی را انتخاب کنند که در مسیر ولایت باشد و راه شهید رئیسی را ادامه دهد، کسی را انتخاب کنند که مردمی باشد و به کار کردن و خدمت به مردم عشق بورزد نه ریاست؛ بنابراین همه ما وظیفه بسیار سنگینی داریم و از خداوند میخواهم که به همه ما توفیق عنایت کند.
در انتخابات همه دنبال شاخص میگردند
رهبر عزیز ما بسیار آیندنگر هستند و به همین دلیل ولایتپذیر بودن رئیسجمهور آینده خیلی مهم است؛ وقتی به سخنرانی حضرت آقا گوش میدادم، میبینم که ایشان چقدر آینده را بررسی میکنند و رئیسجمهور ولایتمدار، در راه کسی حرکت میکند که آیندنگر است و فرداهای ما را میبینند به همین دلیل اولین مسئلهای که روی آن تاکید دارم، بودن در مسیر ولایت است. چون در راه ولایت بودن ، حرکت کردن در مسیر اهل بیت(ع) است، در راه ولایت بودن، حرکت در مسیری است که امیرالمؤمنین(ع) برای ما تنظیم کردهاند و ادامه دهنده راه انبیاست.
این در مسیر بودن را چگونه می توان مطالبه کرد؟
مقام معظم رهبری فرمودند که شهید رئیسی مجموعه شعارهای انقلاب هستند و این نکته خیلی اهمیت دارد؛ وقتی مقام معظم رهبری از یک رئیسجمهور به این شکل حمایت میکند، وظیفه دیگران سنگینتر میشود؛ همان طور که فرمودند رئیسجمهور بعدی وظیفه خیلی سنگینتری بر عهده دارند چون شهید رئیسی زیرساختها را آماده کردهاند و ممکن است که رئیسجمهور آینده تا وقتی که بتواند به برنامهها مسلط شده و کارها را پیش ببرد، زمان لازم داشته باشد. امیدوارم هر کسی که واقعا لیاقت این پست دولتی را داشته باشد، وارد میدان کار شود. همین برنامهها و ولایتپذیری باعث شد تا آقایان مخبر و باقری برای ریاست موقت دولت و وزارت امور خارجه انتخاب شوند و کارها پیش برود.
گفتید شهید بهشتی حتی قبل از پیروزی انقلاب برای پیشبرد اهداف انقلاب برنامه داشت، به نوعی آینده نگری با اعتقاد کامل اتفاق افتاده است...
بله خب اصولا اگر ما در مسیری که درحال حرکت هستیم، میخواهیم به اهدافی که مشخص کردهایم برسیم، قبل از هر چیزی باید برنامهریزی کنیم. برادرم همیشه میگفت که ما برنامه و کارهای زیادی باید انجام دهیم و همیشه مسئولین استان میآمدند و از ایشان برنامه میخواستند و برادرم برنامهها و زیرساختهایی که منظم تنظیم کرده بودند، در اختیار آنها قرار میداد و مسئولین با توشه پر از جلسه میرفتند؛ ما باید کسی را انتخاب کنیم که از خواب و همه چیز خودش بگذرد و برنامهها را تنظیم کند؛ رهبر عزیز ما هم به همین شکل برنامهها را تنظیم کردند و در اختیار شهید رئیسی گذاشتند و این شهید بزرگوار هم به همین صورت زیرساختها را آماده کردند و انشاءالله مسئولیت به رئیسجمهور بعدی سپرده میشود. از خداوند منان میخواهم که به رئیسجمهور بعدی توفیق بدهد تا زحماتی که شهید رئیسی در مسیر انقلاب کشیدند، همه اهداف محقق شود..
مردم هم مثل همیشه جلوتر حرکت کردند
حضور عاشقانه مردم و سران خیلی از کشورها در مراسم تشییع پیکر شهید رئیسی اثرات مهر و محبتی است که دکتر رئیسی برنامهریزی کرده بودند. شهید رئیسی از مردم با مهر و عاطفه استقبال کردند و آنها را با یک دنیا محبت به آغوش کشیدند و مردم هم به این شکل عاشقانه پاسخگو و قدردان بودند و من به عنوان یک خواهر شهید نمیدانم با چه زبانی از ملت ایران قدردانی کنم. امیدوارم که ما هم بتوانیم ادامه دهنده راه این شهدای بزرگوار باشیم تا رهبر عزیزمان وقتی برنامهها را رصد نیکنند، قوت قلب پیدا کنند.
بعد از شهادت آیتالله رئیسی یکی از تصاویری که با استقبال گسترده مردم مواجه شد، نگارگری بود که در آن شهید بهشتی به استقبال شهید رئیسی آمده بود، این تصویر چه احساسی را درون شما زنده کرد؟
شهدا از کارها و اقدامات شهید رئیسی خیلی رضایت داشتند و واقعا هم ایشان در شان این استقبال بودند.
یک موضوع خیلی مهم این بود که شهید بهشتی در دورهای آماج حملات و تهمتهای زیادی قرار گرفت، چگونه با این تخریبها کنار میآمدند؟
من در سن 12 سالگی پدرم را از دست دادم و به همین دلیل شهید بهشتی هم حکم پدرم را داشت و هم برادرم و انس عجیبی به هم داشتیم؛ شبی از برادرم پرسیدم که چه طور از این میزان تهمت راحت میگذرید، برادرم جواب دهد که اینها میخواهند آب را گلآلود کنند و از آب گلآلود ماهی بگیرند اما ما اجازه نمیدهیم. شهید رئیسی هم گفته بودند که سکوت مقابل ناملایمات و تمتها را از شهید بهشتی یاد گرفته چون میدیدند حتی اگر بخواهند در مناظرهها پیگیر این صحبتها باشند، از کارهای اصلی مملکت باز میمانند و به همین دلیل میخواستند که امور انقلاب در مسیر خودش پیش برود و در پیشرفت برنامههای انقلابی هیچگونه پستی و بلندی ایجاد نشود. کسی که به کارها تسلط دارد و با انقلاب بزرگ شده و مطابق فرمایش امام راحل، معمار انقلاب است، به این شکل عمل میکند. معمار انقلاب باید برتامهها را طوری پیش ببرد که بتواند مهرهها را سر جای خودش بنشاند و اگر قرار باشد روی مسائل این چنینی مکث کنند و در مقابل آن عکسالعمل نشان دهند، از راه اصلی باز میمانند.
عبای خاکی هر دو شهید در بازدید از مناطق محروم هم شباهت قابل توجهی دارد
مثل برادرم؛شهید رئیسی هم به همه مناطق کشور سرکشی میکرد و روی کم شدن زمان اجرای برنامهها تاکید داشت و میگفت اگر لازم باشد برای اجرای برنامهها چندین بار به یک منطقه سفر میکنم و پیگیر کارها میشوم،دشمن نمیخواهد که کارهای کشور به این نحو پیش برود و انشاءالله رئیسجمهوری انتخاب خواهیم کرد که در مسیر ولایت راه شهید رئیسی ادامه خواهد داد و در کنار مقام معظم رهبری برنامهها را تنظیم خواهد کرد و همه آحاد مردم در آسایش و آرامش زندگی کنند و خودشان را جدا از ولایت، دولت و قوه قضائیه ندانند. یکی دیگر از مسئولان که من برنامهها و اقداماتشان را دنبال می کنم آقای اژهای هستند، من میبینم که ایشان حتی با مجرمین با محبت و علاقه برخورد میکنند و امثال این بزرگواران راه شهدا را ادامه میدهند
ممنون بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید
من رسانهها را از بیت خودم جدا نمیدانم و از آنها به دلیل تبین شخصیت شهید بهشتی و شهادت آیتالله رئیسی کمال تشکر را دارم. امیدوارم رسانهها با برنامههایی که تنظیم میکنند، بتوانند ادامه دهنده راه این شهدای بزرگوار باشید چون کاری که انجام میدهید بسیار مهم است و اطمینان دارم که دعای شهدا بدرقه راهتان خواهد بود.
شهدا به ویژه شهیدان سردار سلیمانی و سردار زاهدی خالصانه جانشان را فدای مردم و انقلاب کردند و از آنها میخواهم که سلام من را به برادرم برسانند. از ملت شریف ایران هم میخواهم که تلاش کنند که مسئولین دلسوز را تا زنده هستند کاملا بشناسند و از آنها الگو بگیرند و از آنها درس بگیرند که چگونه زندگی و فرزندانشان را تربیت کنند و تحویل جامعه دهند که ادامه دهنده راه این عزیزان باشند. همچنین باید با ولایت انس داشته باشیم چون مهمترین چیزی است که تا لحظه مرگ نباید آن را فراموش کنیم.