بازخوانی وصیتنامه شهید نعمت الله بریدانی
شهید «نعمتالله بریدانی» از شهدای دفاع مقدس استان بوشهر در وصیتنامه خود خطاب به مادرش اینگونه نوشته است: مادر عزیز! احتمال اینکه من زنده بمانم خیلی کم است و بدان که در روز قیامت نزد حضرت زهرا (س) روسفید و مفتخر خواهی بود زیرا تو مانند او، مادر شهید هستی.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از تسنیم ، حاجیه خانم «مریم بریدانی» مادر شهید والامقام «نعمت الله بریدانی» پس از سپری کردن یک دوره بیماری سخت دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
به همین مناسبت وصیتنامه و زندگینامه شهیدبریدانی را مرور خواهیم کرد.
شهید «نعمتالله بریدانی» در سال ۱۳۴۶ در روستای آبطویل از توابع استان بوشهر در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. وی با سمت پاسدار در عملیات کربلای ۴ جزیره «امالرصاص» بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن کامل وصیتنامه شهید نعمتالله بریدانی
«ان اللهَ یْحِبْ الَّذِینُ یْقاتِلونُ فِی سبیله َصفّاً کانهْم بْنیانْ مُرصُوصٌ»
قرآن کریم، سورهی صف(۴)
با درود و سلام فراوان بر امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی بت شکن و سلام و درود به رزمندگان اسلام در جبهه حق علیه باطل و با سلام و درود بر شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و درود فراوان بر خانوادههای معظم شهیدان، معلولین و مجروحین. اکنون که در جبهههای نبرد حق علیه باطل میباشم میخواستم چند سطری از خود به یادگار گذاشته باشم.
برادران عزیزم! پیروزی کامل نهضت ما تنها در پیروی از فرامین امام امت و دنبالهروی از روحانیت متعهد و مبارزی است که رسالت انقلاب را بر دوش دارند. باید بگویم که در این انقلاب به خون نیازمند است و باید برای حفظ اسلام و قرآن از بالاترین متاع خودمان یعنی جانمان بگذاریم و جان را تقدیم آن کسی کنیم که ما را از نیستی به هستی آورد. برادران عزیز! از امام جدا نشوید که رمز پیروزی ما تنها این است که امام عزیزمان را یاری کنیم.
مادر عزیزم! اگر در طول زندگی نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم باید مرا ببخشید و مرا حلال کنید. مادر مهربانم! اگر همراه دیگر همرزمانم موفق به آمدن به منزل نشدم از همه شما خانواده عزیزم پوزش میطلبم. زیرا تصمیم دارم به زیارت کربلا بروم و همان طور که خود میدانید، کربلا رفتن بس ماجرا دارد. از تو مادر عزیزم و خواهرانم و همه مادران شهیدپرور ایران میخواهم که در سوگ عزیز خود در میان عامه گریه و زاری نکنید، زیرا ممکن است که دراین رهگذر دشمنان ایران خوشحال شوند.
همچنین از برادرانم میخواهم که در اگر راه زیارت کربلا جان خود باختم، راهم را ادامه دهید و پرچم خونین مرا بر دوش بگیرند و به ندای «هل من ناصر» امام پاسخ مثبت گویند. در پایان،مادر عزیز! احتمال اینکه من زنده بمانم خیلی کم است و بدان که در روز قیامت نزد حضرت زهرا (س) روسفید و مفتخر خواهی بود زیرا تو مانند او، مادر شهید هستی.
مادر مهربانم! زمانی که عازم جبهه شدم از همه اقوام و خویشان خداحافظی نموده بودم، ولی موفق نشدم که از دو برادر کوچکم روح الله و یاسین خداحافظی و روی آنان ببوسم و این مرا رنج میدهد. خواهش میکنم که بجای من صورت آنها را ببوس تا اینکه راحتتر به مسافرت کربلا بروم. به ایشان بگویید که دیدار ما قیامت خواهد بود.
مادر عزیزم سلام مرا به باقر برسان و بگو: «باقر جان! نعمتالله رفت کربلا و میگوید که تو نمیخواهی بیایی زیارت کربلای حسین (ع) سعی کن از زائرین حرم مولایمان حسین (ع) عقب نمانی!»
خدایا تو را به عظمت پیامبرت و اولیائت، امام امت را طول عمر و سلامتی کامل عنایت بفرما و توطئههای منافقین و ابر جنایتکاران را به خودشان برگردان.
«اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تغر بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله»
«والسلام»