فضائل و مناقب حضرت فاطمه(س) در منابع شیعی
در معارف شیعی، فضائل و مناقب بیشماری برای حضرت فاطمه زهرا(س) برشمرده شده که نشاندهنده عظمت شخصیت و جایگاه رفیع آن بانوی بزرگوار و بیبدیل است.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ، یکی از این فضائل، هم صحبتی با فرشتگان و دریافت علوم از آن سفیران الهی است که در اصطلاح از آن با عنوان «محدَّثه بودن» یاد میشود.
از همینروست که در زیارت مخصوص آن حضرت، خطاب به ایشان عرضه میداریم: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَة؛ سلام بر تو ای محدّثه دانا.»
برای روشن شدن معنا و مفهوم این فضیلت بینظیر که نشاندهنده ارتباط حضرت زهرای اطهر(س) با عالم غیب است، در این مقاله، به بررسی این موضوع میپردازیم.
۱- معنا و مفهوم محدَّث
«مُحدَّث» از نظر لغوی اسم مفعول از مصدر «تحدیث» و به معنای «راستگمان» و «الهام شده» است. از نظر برخی از اهل لغت، محدَّث به كسى گفته میشود كه بر اساس فراست و قدرت درک خدادادی از امور مختلف خبر میدهد و از نظر برخی دیگر، به کسی گفته میشود که فرشتگان با او سخن میگويند، بیآنکه او آنها را ببیند. واژه «مُفهَّم» نیز به همین معناست و به كسى اطلاق میشود كه مفهوم را از آسمان و ملكوت دريافت میكند.
در روايات شیعی در موارد متعددى امامان معصوم(ع) با تعبيرهایی چون «محدَّثون؛ الهامشدگان يا راستگمانان» و «مفهَّمون؛ فهمانيدهشدگان» توصيف شدهاند، تا آنجا كه در كتابهاى الكافى و بصائر الدرجات، بابى با عنوان «أنّ الأئمة عليهمالسلام محدَّثون مفهَّمون» به نقل روايات وارد شده در اين زمينه اختصاص يافته است.
برای روشن شدن مفهوم این دو واژه، یادآوری این نکته ضروری است که بر اساس روایات، اولیا و اوصیای الهی علم خود را از راههای گوناگونی کسب میکنند که یکی از آنها دریافت از طریق فرشته وحی است.
در اين زمينه روايتى از امام صادق(ع) نقل شده كه بسيار گوياست. در اين روايت كه گزارش مشاهدات امام صادق(ع) از ديدار حضرت الياس با امام باقر(ع) در مسجدالحرام و پرسشهاى متعدد آن حضرت از امام چهارم شيعيان(ع) است، موضوعهاى متعددى مطرح شده كه يكى از آنها علم امامان(ع) است.
امام باقر(ع) در ابتداى روايت ياد شده، پس از اشاره به اين مطلب كه در علم خداوند هيچ اختلافى نيست، در پاسخ حضرت الياس كه از ايشان میپرسد: «چه كسى از اين علم كه در آن هيچ اختلافى (تناقضى) نيست، آگاهى دارد؟» مىفرمايد: «أَمّا جُمْلَةُ الْعِلْمِ فَعِنْدَ اللهِ، جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَمّا ما لابُدَّ لِلْعِبادِ فَعِنْدَ اْلأوصِياءِ.»
همه علوم نزد خداوند است، ولى آن دسته از علوم كه دانستن آنها براى بندگان ضرورى است، نزد اوصياست.
آنگاه در پاسخ اين پرسش كه «اوصيا چگونه اين علوم را فرا میگيرند؟» فرمود: «كَما كانَ رَسُولُ اللهِ، يَعْلَمُهُ إِلاّ أَنَّهُمْ لايَرَوْنَ ما كانَ رَسوُلُ اللهِ، صلىاللهعليهوآله يَرَى، لأنَّهُ كانَ نَبِيّا وَ هُمْ مُحَدَّثُونَ وَ أَنَّهُ كانَ يُفِدْ إِلَى اللهِ، عَزَّ وَ جَلَّ فَيَسْمَعُ الْوَحْىَ وَ هُمْ لايَسْمَعُونَ؛همانگونه كه پيامبر خدا(ص) که درود خدا بر او و خاندانش باد، اين علوم را فرامىگرفت. با اين تفاوت كه آنها آنچه را رسول خدا(ص) مىديد، نمىبينند؛ زيرا او پيامبر بود و آنها الهامشدگان. آن حضرت به عنوان رسول در پيشگاه خداى صاحب عزت و جلال حاضر مىشد و وحى را مىشنيد در حالى كه آنها وحى را نمىشنوند.»
امام باقر(ع) در اين روايت در تبيين شيوه علمآموزى امامان معصوم(ع) از تعبير «محدَّثون» استفاده كرده است.
در روايت دیگری، محمد بن اسماعيل از امام موسى بن جعفر(ع):در این باره چنين نقل مىكند:
سَمِعْتُ أَبَا الحَسَنِ عليهالسلام يَقُولُ: «الأَئِمَّةُ عُلَماءٌ صادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ؛ از ابا الحسن امام موسى بن جعفر شنيدم كه مىفرمود: «امامان، علماى صادق، مفهَّم و محدَّث هستند».
با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت، تعبيرهايى چون «محدَّثون» و «مفهَّمون» كه در مورد امامان معصوم(ع) وارد شده است، به اين معناست كه آنها علوم و معارف مختلف را از طريق الهام ربانى دريافت میكنند؛ يعنى همانگونه كه پيامبر اكرم(ص) از طريق وحى بر همه امور آگاه و از علوم الهى برخوردار مىشدند، ايشان نيز از طريق الهام بر همه آنچه بدان نياز دارند، آگاه میشوند.
البته با اين تفاوت كه پيامبر اعظم(ص)، فرشته وحى را مىديد، ولى ائمه(ع) فرشته وحى را نمىبينند و تنها الهامهاى او را دريافت مىكنند.
در روايتی كه محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل كرده است، در اين زمينه چنين مىخوانيم:
«ذُكِرَ المُحَدَّثُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللهِ، عليهالسلام فَقالَ: إِنَّهُ سَمِعَ الصَّوْتَ وَ لايَرَى الشَّخْصَ. فَقُلْتَ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ، كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَلامَ الْمَلَكِ؟ قالَ: إِنَّهُ يُعْطى السَّكِينَةُ وَ الْوَقارُ حَتّى يَعْلَمُ أَنَّهُ كَلامُ الْمَلَكِ؛ نزد ابىعبدالله [امام صادق](ع) از «محدث» بودن [امام] سخن به ميان آمد. حضرت فرمود: «او سخنان را مىشنود، ولى شخص [فرشته] را نمىبيند.» پرسيدم: فدايت شوم، پس چگونه مىفهمد كه آن كلام فرشته است؟ فرمود: با آرامش و سكينهاى كه به او عطا مىشود، مىفهمد كه آن كلام فرشته است.»
گفتنى است در ميان ائمه معصومين(ع)، امام على(ع)، به عنوان يک استثنا هم فرشته وحى را مىديد و هم صداى او را مىشنيد. آن حضرت در اين زمينه چنين مىفرمايد:
«لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْىُ عَلَيْهِ صلىاللهعليهوآله، فَقُلْتُ: يا رَسُولَاللهِ، ما هذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقالَ: هذَا الشَّيْطانُ قَدْ ايَسَ مِنْ عِبادَتِهِ. إِنَّكَ تَسْمَعُ ما أَسْمَعُ وَ تَرى ما أَرى، إِلاّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلى خَيْرٍ؛هنگامى كه وحى بر پيامبر نازل مىشد، صداى ناله شيطان را شنيدم. پرسيدم: اى پيامبر خدا، اين صداى ناله چيست؟ فرمود: اين شيطان است. از اينكه او را بپرستند، نوميد شده است. تو هم مىشنوى هرچه من مىشنوم و مىبينى آنچه من مىبينم، جز آنكه تو پيامبر نيستى، ولى تو وزير منى و به راه خير مىروى.»
۲- پیشینه موضوع در دیگر امتها
اينكه كسانى غير از پيامبران مخاطب فرشتگان قرار گيرند و با آنها از عالم غيب سخن گفته شود، در امتهاى پيشين هم سابقه داشته است و در آن امتها هم كسانى به عنوان «محدَّث» شناخته مىشدند. در صحيح بخارى از جوامع روايى اهلسنت، دو روايت از پيامبر گرامى اسلام(ص) روايت شده كه مؤيد اين مطلب است. در نخستين روايت چنين مىخوانيم:
«لَقَدْ كانَ فِيما قَبْلِكُمْ مِنَ الأُمَمِ مُحَدَّثُونَ؛ در امتهاى پيش از شما كسانى بودند كه به آنها الهام مىشد.»
در ارشاد السارى لشرح صحيح البخارى در شرح واژه «محدَّثون» كه در اين روايت به كار رفته، چنين آمده است:
الهامشدگان، يا كسانى كه امور، قبل از خبردار شدن به دلشان مىافتد، درست مانند كسى كه ديگرى با او سخن گفته است، يا كسانى كه سخن درست بىآنكه قصد كرده باشند، بر زبانشان جارى مىشود.
در روايت دوم نيز مىخوانيم: «لَقَدْ كانَ فِيمَنْ كانَ قَبْلِكُمْ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ رِجالٌ يُكَلَّمُونَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا أَنْبِياءَ؛ در ميان پيشينيان شما از بنىاسرائيل مردانى بودند كه با آنها [از عالم غيب] سخن گفته مىشد، بدون آنكه پيامبر باشند.»
در شرح صحيح بخارى تصريح شده كه مراد از «يكلَّمون» سخن گفتن فرشتگان با آنهاست.
۳- محدَّث بودن فاطمه زهرا(س)
حضرت فاطمه زهرا(س)، افزون بر مقام عصمت، از نظر محدَّث بودن نیز هم رتبه اوصیای الهی است. در روايتى كه از امام صادق(ع) نقل شده، درباره محدَّث بودن آن حضرت، چنين آمده است:
«إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ فَتُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ؛ فاطمه را از اين رو «محدثه» ناميدند كه فرشتگان از آسمان بر او فرود مىآمدند و او را مخاطب قرار مىدادند، چنانكه مريم دختر عمران را مخاطب قرار مىدادند. آنگاه میگفتند: ای فاطمه، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ای فاطمه، فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما». پس فاطمه با آنها سخن میگفت و آنها هم با او سخن میگفتند.»
شبی فاطمه به آنها گفت: «آیا آنکه بر زنان جهان برتری یافته مریم دختر عمران نیست؟ پس آنها پاسخ دادند: مریم، سرور زنان عصر خود بود، ولی خداوند تو را سرور زنان عصر خود و عصر او و سرور زنان پیشینیان و پسینیان قرار داده است.»
آن حضرت در روايت ديگرى در مورد ارتباط حضرت فاطمه(س) با فرشته وحی مىفرمايد: «إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ علیهالسلام يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ علیهالسلام يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیهاالسلام؛ فاطمه پس از پيامبر خدا هفتاد و پنج روز در دنيا درنگ كرد. او از دورى پدر اندوه بسيارى داشت. جبرئيل نزد وى مىآمد و او را در مرگ پدرش تسلى مىداد و خوشدل مىساخت. همچنين او را از احوال و جايگاه پدر آگاه مى.كرد و سرگذشت اولادش را پس از او برايش مىگفت و على اينها را مىنوشت. اين نوشتهها مصحف فاطمه است.»
در برخى روايات تصريح شده است كه در مصحف فاطمه(س) چيزى در زمينه حلالها و حرامهاى الهى نيامده، بلكه در آن، تنها درباره آنچه در آينده رخ خواهد داد، سخن گفته شده است.
با مطالعه و بررسی جوامع روایی شیعه روشن می شود که حضرت فاطمه زهرا(س) افزون بر ویژگی عصمت، در ویژگیهای دیگری نیز با اوصیای الهی مشارکت دارد که از آن جمله است ارتباط با فرشتگان الهی و برخورداری از علم الهی و از همینرو میتوان گفت که سخنان او نیز چون اوصیای الهی از سرچشمه وحی جاری شده و هرگونه هوی و هوس و خطا و نسیان پیراسته است.
فهرست منابع
قرآن كريم، ترجمه: محمدمهدي فولادوند، چاپ اول: قم، دارالقرآن الكريم، ۱۴۲۱ هـ . ق، ۱۳۷۹.
نهج البلاغه(امام علی بن ابی طالب)، ترجمه: محمد مهدى فولادوند، چاپ سوم: تهران، صائب، ۱۳۸۴.
ابن منظور، لسان العرب، چاپ اول: بیروت، دار صادر، ۱۹۹۷م.
بخارى، ابوعبدالله محمد بن اسماعيل، صحيح البخارى، ۸ ج، بيروت، دارالفكر، ۱۴۰۱ه . ق.
جوهری، اسماعیل بن حماد ، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، چاپ چهارم: بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
دهخدا، علىاكبر، لغتنامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جديد: تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،۱۳۷۳.
زبيدي، محمد مرتضي الحسيني الواسطي، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقيق علي شيري، ۲۰ ج، چاپ اول: بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۴ هـ . ق.
شيخ صدوق، محمد بن علي بن الحسين (ابن بابويه)، ، علل الشرائع، نجف، المكتبة الحيدرية، ۱۳۸۵ ه . ق.
،كمالالدين و تمام النعمة، ۲ ج در يك مجلد، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بيتا.
شيخ طوسي، محمد بن حسن، كتاب الغيبة، تهران، مكتبة نينوي الحديثه. بيتا.
كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، ۸ ج، چاپ چهارم: تهران، دارالكتب الإسلاميه، ۱۳۶۵.
مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، ۱۱۰ ج، چاپ سوم: بيروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ هـ . ق.
معين، محمد، فرهنگ فارسي، ۶ ج، چاپ سيزدهم: تهران، اميركبير، ۱۳۷۸.