گناه انسان و وسعت دایره رحمت خداوند
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ....» آوای محبتی است که هیچکس را از دایره رحمت خویش نمیراند؛ بنده درمییابد که گناهانش، هرچند بسیار، او را از مدار لطف الهی دور نمیسازد.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ، آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به تفسیر آیه «لا تقنطوا» با روش نشانهاى پرداختهاند که در ادامه میخوانیم.
قرآن کتابی است که زمینهها و سیاقهایش بسیارند و معانیاش در هم تنیده. در هر آیه، با یک سیاق آغاز میکنی و گمان میبری که به نهایت رسیدهای، اما به زودی درمییابی که سیاقی دیگر گشوده میشود، مکمل پیشین و آغازی برای دیگری. این زنجیره بیپایان، هر بار ظلمتی را میزداید و نوری تازه مینمایاند، گویی سفری است بیانتها به ژرفای معانی.
هنگامی که درنگ میکنی در آیه مبارکه: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد از رحمت خدا نوميد مشويد؛ در حقيقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است»(آیه ۵۳ سوره زمر)؛ خود را در برابر صحنهای سترگ مییابی، جایی که معانی درهم تنیده و سیاقها در هم آمیختهاند. گویی رودی زلال است که هر قطرهاش زندگی میبخشد.
سیاق توحید
در عبارت: «قل یا عبادی»، گویی حجاب میان خالق و مخلوق فرو میافتد. خداوند متعال بندگانش را به گفتاری مستقیم میخواند؛ گویی پردهها کنار میروند و عبد در حضور مولای خویش میایستد. در این سیاق، آرامشی ژرف قلب را فرا میگیرد، همانند بازگشت به خانهای که گمان داشتی از تو دور است، حال آنکه همواره نزدیک بوده و انتظار ورودت را میکشیده. هر چند گناه عبد زياد باشد او همچنان در سایه ربوبیت پروردگار است، آسوده در پناه مهر و عظمت خالق.
سیاق محبت بیکران
آنگاه که میفرماید: «یا عبادی»، نغمهای مهربان در این ندا میپیچد که پراکندگی جان را به هم میآورد، خطابی است که امیدهای مرده را زنده میسازد و تاریکی دلهای خسته را روشن میکند. این، آوای محبتی است که هیچکس را از دایره رحمت خویش نمیراند؛ بنده در مییابد که گناهانش، هرچند بسیار، او را از مدار لطف الهی دور نمیسازد. اين همان محبتی است که بر همه بندگان سایه میگسترد، حتی آنان که زیر بار گناه خمیدهاند؛ همه در اینجا با عطوفت روبرو هستند و در سایهسار لطف او مأوا میجویند.
سیاق امید و گسستن زنجیرهای یأس
«لا تقنطوا من رحمة الله»، سخنی است همچون مرهمی که بر زخمهای عمیق نهاده شود، یا نسیمی خنک که بر دلی خسته از محرومیت وزیدن گیرد، یا نوری که در چشمی خوگرفته به تاریکی بدرخشد. اینجا شریان یأس گسسته میشود و دیوار نومیدی فرو میریزد و قلب با زندگی نوینِ امید، دوباره میتپد. خدا وعده مغفرتی بیکران داده است و رحمتی که به هیچ حد و حصری مقید نیست.
گویی درهای آسمان بار دیگر بر روی بازگشتگان گشوده میشود و شعاع غفران، آنان را در بر میگیرد. چه مغفرتی است که همه گناهان را میپوشاند و چه کرامتی است که پایانی بر آن متصور نیست.
سیاق رحمت غالب بر ظلم نفس
انسان در این آیه سنگینی دو ظلم را بر دوش دارد: ظلم به خویشتن با فرو رفتن در گناه و ظلم در برابر خالق با نومیدی از رحمت او. اما خداوند عبد خویش را در تاریکی رها نمیکند؛ بلکه با رحمتی بیمرز به او روی میآورد، با ندایی دلنشین او را آرام میسازد و یادآور میشود که بازگشت ممکن است و مغفرت پابرجاست.
سیاق درهمتنیدگی معانی
هر سیاقی راهگشای سیاقی دیگر است، گویی حلقههای نوریاند که به هر سو گسترده میشوند. رحمت با امید در هم میآمیزد، امید به فروغ مغفرت روشن میگردد و مغفرت از افق توحید جدا نمیشود. این آیه، حیاتی تازه است؛ دعوتی است که انسان را به برخاستن از لغزشها میخواند، غبار یأس را از جانش میزداید و او را به گامهایی استوار و دلی آرام به سوی پروردگارش میکشاند.
چه آیه شگرفی! تمام معانی جلال و جمال را در خویش گرد آورده تا کلیدی باشد برای هر گمگشته، مژدهای برای هر گنهکار و نوری برای هر دلی که تشنه رحمت الهی است. این آیه، چراغی است پیوسته که مسیر بازگشت را روشن میسازد؛ دستی است آسمانی که انسان را از پرتگاه گمراهی بیرون میکشد و او را به سوی خالق رحیم و مهربانش بازمیگرداند.
آیهای است که در آن معانی همچون امواج آرام دریا با روح انسان نجوا میکنند، ترسها را میزدایند و او را به آغوش پروردگارش بازمیگردانند. این آیه نغمهای جاودان است، سرودی که در جان آدمی جاری است و انسانیت را به او بازمیگرداند.