آخرین اخبار
کد خبر : 4052 تاریخ ثبت : 1395/5/18 10:23:37

عالم آخرت، عالم حیات است/ رابطه انسان با معاد

به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) ، متن زیر مشروح درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ ۹۵/۵/۱۴ است که از نظر می گذرد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

در نظام ما دهۀ اول ذیقعده نامیده شده به دهۀ کرامت. برای اینکه گفته شده است روز اول ماه ذیقعده میلاد پربرکت حضرت معصومه«سلام‌الله‌علیها» است و اول دهۀ دوم، میلاد پربرکت حضرت رضا(ع) است. برای این دو مناسبت به این دهه، دهۀ کرامت گفته‌اند. ما هم امیدواریم از طرف این دو بزرگوار ،کرامت خاصی در مجلس ما بیاید و ان‌شاء‌الله با برآمدن حاجات شما و رفع گرفتاری‌های شما از جلسه بیرون رویم، لذا با اجازۀ همۀ شما، ثواب این جلسه برای حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» و خواهرش حضرت معصومه(س) باشد. بهترین هدیه برای این دو بزرگوار باشد و امیدوارم این دو بزرگوار این هدیۀ ما را قبول کنند و ان‌شاء‌الله عنایت خاصی به جلسۀ ما بفرمایند. برای اینکه مورد عنایت حضرت معصومه و حضرت رضا(ع) واقع شویم، اظهار ارادت کنید خدمت هر دو با سه صلوات.

بحث این دو سالۀ ما دربارۀ یک امر مهم عرفانی و اخلاقی است و آن معرفة‌النفس و انسان‌شناسی و خودشناسی است. بیست فصل از این بحث را عنوان کردم و راجع به بیست فصل تا حال صحبت شده است. در فصل بیستم بودیم که راجع به انسان و رابطۀ او با معاد بود. شش مبحث در این باره صحبت کردم. بحث هفتم یک بحث فوق‌العاده مهم کلامی است. البته عرفانی و اخلاقی هم هست و رابطۀ انسان با معاد است.

اول چیزی که همۀ ما باید به آن توجه داشته باشیم و قبلاً‌ هم در فصل اول صحبت کرده‌ام، اینست که معاد، ‌معاد جسمانی است. یعنی انسان با همین هیکل و با همین روح و جسم و با همین صورت و ماده وارد صف محشر می‌شود و حساب و کتاب دارد و این انسانی که مرکب از جسم و روح است، یا بهشتی می‌شود یا جهنمی می‌شود.

لذا این معاد جسمانی یک ضرورت در اسلام عزیز است و کسی منکر معاد جسمانی باشد، مسلمان واقعی نیست. هزار و چهارصد آیه در قرآن راجع به معاد است و بیش از دویست آیه راجع به معاد جسمانی است. از جمله آیه‌ای که قبلاً خواندم و آیه خیلی رسا و عالیست، اینکه عربی آمد و استخوان مرده‌ای در دستش بود و این استخوان مرده را خاک کرد و گرد کرد و به هوا داد و آن در هوا پراکنده شد. به پیغمبر اکرم(ص) گفت: یا رسول الله! آیا این استخوان پوسیده دوباره برمی‌گردد؟ این استخوان یعنی معاد جسمانی یعنی این جسم ما که پوسیده است، دوباره زنده می‌شود؟! آنگاه آیۀ شریفه آمد.

مفهوم آیۀ شریفه در قرآن مکرّر تکرار شده است: «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ ، قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ»1؛ برای ما مثال می‌زنند و می‌گویند آیا استخوان پوسیده زنده می‌شود یا نه! به آنها بگو چطور تک سلولی که از زن و مرد است یک آدم می‌شود، همینطور که خدا قدرت دارد یک تک سلول را آدم کند، قدرت دارد استخوان پوسیده را دوباره زنده کند. نظیر این آیه در قرآن زیاد است.

آیه‌ای در قرآن هست که یکی از معجزات بزرگ قرآن است و دنیای روز اقرار دارد که این معجزه است. دنیای انگشت‌نگاری می‌گوید دو انسان نمی‌توانید پیدا کنید که سرانگشت‌های این دو انسان مثل هم باشد. لذا این انگشت‌نگاری که شما شنیده‌اید از نظر علمی مسلّم است. مثلاً ‌اگر الان هفت هشت میلیارد نفر در جهان باشند، در هفت هشت میلیارد انگشت،‌ خط‌های سر انگشت متفاوتند. حتی دو برادر که دو قلو هم باشند و خیلی به هم شباهت داشته باشند، اما خط‌های سر انگشت اینها با هم تفاوت فاحش دارد.

آن انگشت‌نگاری خوب می‌فهمد که این اثر انگشت از کدامیک است. قرآن این را متذکّر می‌شود و می‌فرماید: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ ، وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ، أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ ، بَلی‏ قادِرینَ عَلی‏ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ»2؛ قسم به روز قیامت، قسم به این نفس لوامه‌ای که اگر در کسی باشد، رستگار می‌شود. بعضی گمان می‌کنند استخوان‌های انسان زنده نمی‌شود. یا رسول الله! به اینها بگو نه تنها استخوان‌ها زنده می‌شود و نه تنها هیکل به تمام معنا برمی‌گردد، بلکه خط‌های سر انگشت نیز دوباره برمی‌گردد.

این از معجزات بزرگ قرآن است که در زمانی که سواد الفبا هم نداشتند، قضیۀ انگشت‌نگاری را برای مثال معاد در قرآن آورده است. و علی کل حالٍ نظیر این دو آیه بیش از صدها آیه است که معاد، معاد جسمانی است. الاّ‌ اینکه باید توجه به این مطلب داشت، وقتی بخواهد روز قیامت بشود،‌ قرآن می‌فرماید: «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ، وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»3

لاأقل این منظومۀ شمسی ما به طور کلی نابود می‌شود. نابود شدنش نیز برای اینست که قوۀ دافعه از کرۀ زمین یا ستاره‌های دیگر گرفته می‌شود و قوۀ جاذبه از خورشید گرفته می‌شود و همۀ آنها در فضا پرتاب می‌شود و آب می‌شود: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»4

لذا پروردگار عالم که زنده می‌کند، معنایش اینست که همین هویّت را، ‌همین روح و جسم را که معدوم شده بود و پرتاب در فضا و نابود شده بود، دوباره پروردگار عالم انسان‌ها را به صف محشر می‌آورد. وقتی نگاه به این انسان کنند، می‌بینند که فلانی است. سرتاپا شناخته می‌شود و اگر العیاذبالله تجسم عملی برایش پیدا شود، اما در اینکه خود او شناخته می‌شود شکی نیست. لذا این هویتی که پروردگار عالم ساخته است، این هویت دارای جسم و روح است و تمام خصوصیات جسم و روح را دارد و دارای لذت بردن روحی و جسمی است. یا می‌شود بهشتی و آن لذت‌های در بهشت یا می‌شود جهنمی و آن عذاب‌های در جهنم. لذا این انسان با هویت است.

قرآن شریف در این باره تصریح می‌کند. الان شما زن و مردی که اینجا نشسته‌اید، امشب شب کرامت است و همۀ شما به مشهد رفته‌اید و همین الان که پای منبر من نشستید و من می‌گویم حضرت رضا(ع)، شما می‌توانید حرم حضرت رضا«سلام‌الله‌علیه» و تمام خصوصیات حرم را در ذهنتان ایجاد کنید. ضریح مطهر و دیوارها را و بالاخره رواق‌ها و غیره را در ذهن ایجاد کنید. لذا شما هم مثل خدا خالق هستید. خلقت خدا خلقت تکوینی و خلقت شما خلقت تشریعی و ذهنی است. تا به این توجه دارید، این هست و تا از آن غفلت کنید، نابود می‌شود.

یعنی به طور کلی حرم حضرت رضا(ع)  که در ذهن شما بود، نابود شد. حال دوباره می‌خواهید حرم حضرت رضا(ع) را ایجاد کنید، آنگاه تا توجه کنید، فوراً ایجاد می‌کنید. به قول قرآن «کُنْ فَیَکُون»است. عین آن است، اما اولی غیر دومی و دومی غیر اولی است. به این مثلی می‌گویند. هیچ تفاوتی با هم ندارد. آنچه شما خلق کرده‌اید، اولی و دومی و سومی هیچ تفاوتی با هم ندارد، اما آنچه اول بود نابود شد و دوم موجود شد و دوباره نابود شد و سوم موجود شد تا آخر.

قرآن در سورۀ یس، این را گوشزد می‌کند و می‌فرماید: «أَ وَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ ، إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»5

به کسانی که استخوان پوسیده به تو نشان می‌دهند و می‌گویند معاد نیست، به آنها بگو آیا خدا نمی‌تواند همان که نابود شده، دوباره موجود کند؟ نظیر ما که جوانیم و پیر و مسن می‌شویم و جوانی و مسنّی و پیری ما مثل هم است و لذا مثلاً اگر کسی در جوانی عباداتی کرده باشد و در پیری بمیرد، خیلی پاداش دارد. اگر کسی در جوانی گناه کرده باشد و توبه نکرده باشد و برود، در پیری مرده است، اما عذاب دارد. این آیۀ شریفه به ما می‌گوید: «أَ وَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ».

چیزی که همۀ زن و مرد باید به آن توجه داشته باشند، اینست که عالم آخرت، عالم حیات است. در سورۀ عنکبوت می‌فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»6.

عالم حَیَوان است، یعنی دست ما حرف می‌زند و پای ما حرف می‌زند و چشم و گوش ما حرف می‌زند و استخوان و پوست و گوشت ما حرف می‌زند، چنان‌که روح ما حرف می‌زند. قرآن در این باره می‌فرماید: «حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ، وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»7.

در روز قیامت چشم انسان و گوش انسان و پوست بدن انسان شهادت می‌دهد علیه انسان. قرآن می‌فرماید: این ناراحت می‌شود و با پوست بدنش حرف می‌زند و به پوست بدن می‌گوید: «لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا»؛ چرا علیه من شهادت می‌دهی و او می‌گوید: «قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ».

خدا می‌گوید بگو و من می‌گویم. لذا در بهشتش عالم حَیَوان است و میوۀ آن شعور دارد. همین مقدار که شما اراده کنید و دلتان میوه بخواهد، درخت در مقابل شما می‌آید. هرچه بخواهید هست:«فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ»8.

آتش جهنّم نیز با انسان حرف می‌زند. وقتی داد و فریاد انسان بلند است، ‌آتش جهنّم به او می‌گوید: چرا چنین کردی که الان در آتش جهنم بسوزی؟! بهشتش گویاست و جهنّمش گویاست و خود انسان گویاست. دست و پا و چشم و سایر اعضا نیز همینطور. در همین سورۀ یس می‌فرماید:«الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»9.

در روزی که انسان از ترس گنگ می‌شود، آنگاه دست و پای او علیه او شهادت می‌دهند، به آنچه گناه کرده است. آن کسی که دنبال معصیت رفته، ‌پای او شهادت می‌دهد. کسی که با دستش ظلم کرده،‌ شهادت می‌دهد. آن زبانی که غیبت کرده، زبان علیه او شهادت می‌دهد. چشمی که به نامحرم نگاه کرده، شهادت می‌دهد.

معاد جسمانی است، اما فرقش با اینجا اینست که این انسان اگر بمیرد و یک روز یا دو روز بماند، می‌گندد. اما آن انسان در قیامت زنده است و حیات دارد و وقتی حیات داشته باشد، هم روح او حیات دارد و هم جسم او حیات دارد و به قول قران عالم حیَوان است و این عالم حَیَوان، ‌له ما یا علیه ما شهادت می‌دهد. به این معاد جسمانی مثلی می‌گویند. یعنی در قیامت همین انسان وارد صف محشر می‌شود. اما وضع این انسان اینگونه است که دست و پا و چشم او شعور دارد. لذت جسمی و روحی دارد و آن لذّت‌ها دارای شعور است.


1. یس، ۷۸ و ۷۹: «و برای ما مَثَلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسی این استخوان‌ها را که چنین پوسیده است زندگی می‏بخشد؟ بگو: همان کسی که نخستین‏بار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه‏] آفرینشی داناست.»

2. القیامه، ۱تا۴: «نه! سوگند به روز رستاخیز، و [باز] نه! سوگند به  وجدان سرزنشگر! آیا انسان می‏پندارد که هرگز ریزه استخوان‏هایش  را گرد نخواهیم آورد؟! آری [بلکه‏] تواناییم که [خطوط]سر انگشتانش  را [یکایک‏]درست [و بازسازی‏]کنیم.»

3. التکویر، ۱و۲: «آنگاه که خورشید به هم درپیچد، و آنگه که ستارگان همی تیره شوند.»

4. ابراهیم، ۴۸: «روزی که زمین به غیر این زمین، و آسمان‌ها [به غیر این آسمان‌ها] مبدل گردد، و [مردم‏] در برابر خدای یگانه قهار ظاهر شوند.»

5. یس، ۸۱و۸۲: «آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفریده توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند؟ آری، اوست آفریننده دانا. چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‏گوید: «باش»؛ پس [بی‏درنگ‏] موجود می‏شود.»

6. العنکبوت، ۶۴: «این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست، و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است؛ ای کاش می‏دانستند.»

7. فصلت، ۲۰و۲۱: «تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه می‏کرده‏اند، بر ضدّشان گواهی دهند. و به پوست [بدنِ‏] خود می‏گویند: چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟ می‏گویند: همان خدایی که هر چیزی را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است، و او نخستین بار شما را آفرید و به سوی او برگردانیده می‏شوید.»

8. الزخرف، ۷۱: «و در آنجا آنچه دل‌ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید [هست‏] و شما در آن جاودانید.»

9. یس، ۶۵: «امروز بر دهان‌های آنان مُهر می‏نهیم، و دستهایشان با ما سخن می‏گویند، و پاهایشان بدانچه فراهم می‏ساختند گواهی می‏دهند.»

اخبار مرتبط
کلمات کلیدی
ثبت دیدگاه