معنویت در سرشت انسان است نه نسخه تجویزیِ سخنرانی ها
همایش «حکمت و معنویت» به مناسبت روز جهانی فلسفه با حضور جمعی از اندیشمندان و چهره های مبرز این حوزه دوشنبه، 25 آبان به میزبانی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از سایت خبری شبستان ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در روز جهانی فلسفه سخنرانی خود را با عنوان مبانی حکمی معنویت از منظر ملاصدرا آغاز کرد و گفت: واژه معنویت امروز در جامعه ما به حدی مطرح شده که گمان می کنیم این کلمه نوظهور است در حالی که وقتی جستجوی سطحی داشته باشیم مشاهده می کنیم در آثار ادبا، عرفا، فلاسفه و علمای اخلاقی این کلمه بسیار دیده می شود اما کاربرد این واژه ها یعنی معنا و معنویت گاه در مقابل ماده و صورت و ظاهر است.
وی با بیان اینکه واژه معنویت در آثار عرفا و حکیمان بسیار به کار رفته، ادامه داد: حتی این عنوان در مقام معنویت جمیع موجودات در آثار حکیمان و عرفا وجود دارد؛ معنویت اگر به معنای روحانیت گرفته شود در برابر مادیات، ساحت های مختلفی دارد. در این آثار احساس معنوی، کلام معنوی، علوم معنوی، رفتار معنوی و حتی از حیات معنوی هم سخن به میان آمده و یکی از کلیدواژه هایی است که در حکمت وارد شده است.
وی افزود: البته این معانی و معنویت گاهی اوقات به لفظ و بیان درنمی آید و نمی شود حقایق معنوی را در قالب الفاظ جای داد؛ به اعتقاد من در حکمت اسلامی عالی ترین مرتبه معنویت عشق حقیقی است و حقیقت عشق و معنویت امری یافتنی است تا بیان کردنی و عشق با جان آدمی پیوند دارد.
حجت الاسلام خسروپناه با بیان اینکه میان معنا و جان پیوند وسیعی وجود دارد، تصریح کرد: بنابراین انسان با نسبتی که با معنا و معنویت پیدا می کند جان تازه ای گرفته و هرچه معنا و معنویت با جان آدمی پیوند خورد انسان از روح تازه ای برخوردار می شود.
وی با یادآوری اینکه معنویت در عصر مدرنیته با عقلانیت خودبنیاد ارتباط دارد، گفت: یعنی معنویت منهای خدا و شریعت مطرح می شود؛ ما معتقدیم در حکمت اسلامی معنویت در سرشت انسان نهفته و لازم نیست کسی سخنرانی کند و به مردم بگوید اهل معنا باشند بلکه از نظر حکمت اسلامی همه عالم اهل معناست.
این استاد فلسفه بیان کرد: ملاصدرا ساحت های مختلفی برای معنویت قایل است و نسبت آن با عوالم به انسان مقامات سلوکی دارد و این مسایل را مبتنی بر حکمت متعالیه بیان کرده است، در این راستا اولین مبنای او از حکمت علم لدنی است؛ او کسی را حکیم می گوید که بتواند نفس اش بالا رفته و از علم لدنی برخوردار شود و معنویت منهای عالم ملکوتی از نظر ملاصدرا پارادوکسیکال است.
وی با بیان اینکه حکیم زمانی فیلسوف می شود که بتواند یافته های خود را مبرهن کند، ابراز کرد: اینکه چرا به برخی از عرفا فیلسوف گفته می شود یا به برخی از عارفان حکیم گفته نمی شود نیاز به تحلیل تاریخی دارد. به نظر من این مسئله مربوط به آن است که در یک دوره ای عرفان با فلسفه سر ناسازگاری پیدا کرد و به دلیل آنکه از زمان کِندی، حکمت و فلسفه مترادف دانسته می شد برخی عرفا تمایل نداشتند به آنها حکیم گفته شود.
وی با بیان اینکه ملاصدرا مبنای دوم در حکمت را اصالت وجود می داند و مبنای سوم را تشکیک وجود، اذعان کرد: در اینجا یعنی وجود مراتبی دارد و ملاصدرا در شرح اصول کافی بیان می کند، وجود طبیعی، وجود نفسانی، وجود عقلانی و وجود الهی. همچنین ملاصدرا مبنای چهارم را مناط احتیاج موجودات امکان فقری می داند و از نظر او هر موجودی که به خدا نزدیک تر شود، فقیرتر است و شدت و ضعف در وابستگی، معنا پیدا می کند.
وی مبنای پنجم را حرکت جوهری حقیقت و ارتباطی که با مبدا دارد، خواند و گفت: این عالم یک سیر جوهری دارد و این تغیر جوهری تکامل است و ارتباط با مبداء در اراده تکمیلی خدا قرار دارد؛ ملاصدرا در اسفار می گوید این طبیعت یک حیث ثابت دارد و یک حیث تجدد.
حجت الاسلام خسروپناه آخرین مبنای ملاصدرا در حکمت را علم گسترده و پیشین الهی معرفی و بیان کرد: این بحث از جنجالی ترین بحث های فلسفه است و اینکه خداوند علم پیشین به پدیده ها دارد یا خیر که ملاصدرا معتقد است بله خداوند علم پیشین به ماسوا دارد و این علم عین ذات اوست و چون علم به ذات دارد و ذات اش مبنای صدور اشیا است، پس او علم به اشیاء به صورت ذاتی دارد و این علم پیش از صدور اشیاء است نه وقتی که می خواهد صادر شود.
وی در ادامه سخنان خود با طرح این سوال که آیا می توان جهان را بی معنا دانست و از معنویت منهای خدا سخن گفت، اظهار کرد: این سخن لغو است، همه موجودات عالم معنا دارند نه فقط انسان، حال اگر ما انسان ها این نگرش را پیدا کنیم به نظر من این شخص می شود حکیم، به دلیل اینکه این نگرش از آن علم لدنی سرچشمه گرفته است؛ در این نگاه جهان نشانه حق تعالی است و حتی ادراکات حسی او شناخت آیه ای است.
رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان این مطلب که وقتی کسی چنین نگرش و شناختی پیدا کرد رفتار او نسبت به ماورای الطبیعه معنادار می شود و حتی محیط زیست از او در امان است، تاکید کرد: این انسانِ حکیم نه همچون شخص سکولار است که بگوید من از سیاست توحیدی فاصله می گیرم و نه مانند سلفی هاست که از معنویت توحیدی دور بماند.
حجت الاسلام خسروپناه در پایان سخنان خود یادآور شد: کسی که از سیاست توحیدی سخن می گوید با سلفی ها تفاوت دارد بنابراین انسان حکیم با این معانی ذکر شده، بی معنایی، برایش بی معناست و انسان طبق آیه 119 سوره مبارکه مائده در این مرحله به مقام رضایت می رسد که هم او از خدایش راضی است و هم خدا از او راضی است.